توی دفتر دوستم ۲ تا قطاب بزرگ خوردم ، خونه ۵ تا نون خامه ای و فعلا سمت شیرینی زبون ها نرفتم یه کم دیگه ورزش نکنم شبیه غول چراغ جادو میشم و میام ارزوهاتون رو برآورده میکنم 😭
سه تا خانم مسن میخواستن از خیابون رد بشن از اینا که پا دردی هستن و مثل مورچه راه میرن... عقب تر ایستادم که مطمعن بشن ماشین نمیاد و برن به موتوری اخرای مسیرشون از کنارم رد شد و بقلشون زد رو ترمز .خانم نه گذاشت نه برداشت گفت وقتی میبینی این وایساده تُم وایسا:))))
گفت من تیپ زدم رفتم صحبت کردم، به خودت. برس ، گفتم من فردای همون روزی که خوردم زمین شلون شلون رفتم :)) دنیای ادما چه متفاوته و هر کدوم قابل تحسین:) دیگه بازش نکنم