Zimcoe
banner
zimcoe.bsky.social
Zimcoe
@zimcoe.bsky.social
300 followers 120 following 5.1K posts
مهمان باشید.
Posts Media Videos Starter Packs
خیلی عصبانی‌ام.
برای سازمان مهاجرت دولت لیبرال کانادا تو سه سال گذشته فقط خواهر بنده خار داشت و اگه میومد کانادا ضربه‌ی مهلکی به کشور می‌خورد. دیگه بالاخره ما اینجا به متجاوز و دزد که پول دستش باشه بیشتر نیاز داریم.
اروپایی‌هام عالی هستن. عزیز خب هفت صبح ما یک بعد از ظهر شماست نمی‌شه مثلاً جای این که ما کله‌ی صبح پاشیم شما تا سه و چهار بمونید برای میتینگ که روحیه‌ی ما اینجور خراب نشه
میتینگ‌های کله‌ی صبح ر برگزار کردم یه کمی طرف شستم که راه بیفتم ولی متأسفانه مثل‌ جنازه باز افتادم در تخت. کار فوری تو آزمایشگاه دارم وگرنه از منزل برگزار می‌کردم.
عوضی‌های ریاکار دورو.
😂😂😂😂😂
پدر یکی یادمه مثلاً هشت نه سال پیش امروز رفت سفارت فردا ویزا گرفت. الان نمی‌دونم چطوریه. این حتماً از قبل داشته ولی.
حتماً ویزا از قبل یا اقامت داشته. البته ویزا من دیده بودم یکی دو روزه هم صادر بشه.
ولی حالا بالاخره ژیان قمیشی هم گل یه باغ بود و تو تولدها و مهمونیا و دورهمیایی که ایشون بود بالاخره این یکی‌ هم جاش هست و خیلی هم از هم دور نیستن.
دانشجوهای عزیز شما رو ولی عششش می‌کنیم نذاریم بمونید. بله لیبرال هم هستیم و با مهاجرها هم بستی‌ایم و عکس می‌ندازیم و لباس محلی هم می‌پوشیم براتون که خونه بشه اینجا.
واقعاً بهشت خلاف‌کارها و فراری‌ها. عالی.
خیره ایشالا. ایشون هم معلومه برمی‌گرده دیوونه. واسه چی راهش ندیم؟
دیگه فقط هنوز حلقوم رهبری پاش به تورنتو باز نشده.
اون آشنای قدیمی‌ رو دارن می‌گیرن ایشالا. خیلی امیدوارم با اومدن اون دینامیک تغییر بکنه و حالم بهتر بشه سر کار.
مدیرم خیلی زن خوبیه. ولی تخصص نداره در رشته‌ی من. یه وقتا می‌گم کاش من هم تو اون تیمی بودم که تخصص خودشه ولی خب پشن بنده اون نیست. من هم واقعاً مدیر و منتور خوب لازم دارم و خیلی خودمختار نیستم تو کار کردن. باید حرف بزنم نظر بپرسم.
نه من عادی‌م این شکلیه حالا کم‌کم آشنا می‌شید :))) یه کمی روز پرفشاری داشتم دارم به شیوه‌ی خودم ونت می‌کنم.
آه از آن داریوشان بی‌برگشت.
اون کنسرت نیویورک داریوش یکی از فضایی‌ترین تجربه‌های زندگی‌مه. که هدف تا ابد فقط و فقط داریوشه و همه چیز‌های دیگه‌ی‌ زندگی وسیله.
رفته بودم کنسرت داریوش نیویورک. شنبه صبح که یکشنبه صبح برگردم. مردی بین راه مسیج داد دوشنبه می‌ری ویسکانسین؟ البته. تو اون سفر دوازده تا ترایال انجام دادم در یک روز. نمی‌دونم چه نیرویی بود ولی دیگه تکرار نشد.
همین وقتای سال، شاید یه کم دیرتر مثلاً اواسط نوامبر سال ۲۰۲۳ یه مشکل خیلی گنده‌ای پیش اومده بود اینا گفته بودن ما هفته‌ی دوم ژانویه جواب می‌دیم. اون موقع‌ها روزی دوازده ساعت رو کار می‌کردم. هشت صبح تا هشت شب. هفته‌ی دوم دسامبر داستان حل شد. خیلی خوش گذشت.
دو تا تاپ دارم که در دو سفر اخیر به ایران آجی‌م یهو از لباس‌هاش درآورده گفته مال تو. این قرمزه یکی‌شونه.
در دو روز گذشته سیصد و شصت تا سمپل رو تست کرده‌م. بازگشت زهره خانم فرفره به میادین.
در جمله‌ی بالا منظورم از مرخص بازنشسته بود.