Rubi
kuhestan.bsky.social
Rubi
@kuhestan.bsky.social
59 followers 49 following 660 posts
Posts Media Videos Starter Packs
دیگه گذشت اون دوره که از ترس شکستن رای‌ها و بردن راستها به وسط‌گراهای بی‌هویت دورو رای بدیم. الان که علاقه عمومی به تفکر سوسیالیستی شتاب گرفته، حتی اگر نبره، با این رای‌ها پایه مردمی‌اش نشون داده میشه
اون پست رو نوشتم و پاشدم که برم بیرون، ولی روی مبل بدون پتو خوابیده بودم و سرما رفته بود به جونم، نفهمیدم چطور شد لغزیدم زیر لحاف روی تخت.....یک ساعت دیگه خوابیدم.... عب نداره، مریضم....ولی دیگه الان میرم بیرون....انتخابات شهرداریه‌. تصمیم گرفتم انتخاب استراتژیک رو بذارم کنار و به «چپ افراطی» رای بدم
لباس پوشیدم برم بیرون، ولی همون رو دراز کشیدم رو مبل و خوابیدم
آخ،
I who have never known men

کاش این جمله برای من صدق میکرد
“I Who Have Never Known Men" sold 100,000 copies in the U.S. alone in 2024. “I’m not surprised,” Carmen Maria Machado writes. “It’s a book about finding yourself at the end of the world.” https://www.newyorker.com/newyorkercom/books/second-read/i-who-have-never-known-men-jacqueline-harpman-excerpt
اون کلاهه؟ خودت بافتی؟ قشنگه
انگار خیلی عکس از پاییز گرفته‌ام، دو تای وسطی عملا حیاط پشتی خونه است. از امتیازات و برخورداریها
تولدت مبارک. امیدوارم به خوشی تمومش کرده باشی
آخ. شکلش هم دل آدم رو گرم میکنه
از چهار جهت مریضم و حس میکنم دارم میمیرم. بلافاصله: وای چه زحمتی بشه برای خانواده‌ام. کاش آدم وقتی می‌مرد مثل جادوگرا دود میشد. وای کدها و داده‌‌هام مرتب و معلوم نیست، پشت سرم حرص میخورن توی آزمایشگاه‌. وای خانم پناهگاهیه که یه هفته است دنبال گربه خیابونی افتاده با قول خونه من، دستش تو حنا می‌مونه...
دلم بغل واقعی میخواد. دلم میخواد برم خواهرهای بیولوژیکم و همه زنهای عزیزی که میشناسم که ذهنشون کپک مردسالاری نزده، خواهران قلبی‌ام، رو واقعا و فیزیکی بغل کنم.
آخی‌. خدا نکنه :( کاش کمکی از دست من برمیومد. (برمیاد؟ جدی)
اوهوم، چه عالی، تخیل میکنیم که پناه می‌بریم به دهات دورافتاده و زیبا و گوگولی جنوب فرانسه مثلا. همونجا که در شعاع پنجاه کیلومتری، بیش از پنجاه مرد با انواع شغلها ....نمی‌تونم
زیر همون تحلیلها هم مردم اومدن نوشتن ما هم اولدمانی بودیم پدر و مادرمون برج زهرمار بودن :)))
عکسها حدود چه سالی هستند؟ خودش اعلام کرد؟ به نظر من میومد از دهه شصت شروع می‌شد اگر نه قبل‌تر. پسر سی و خورده‌ای سالش نیست؟
(ما خودمون از ناسالماش هستیم :))) ولی دیگه فکر نمی‌کردم شایع باشه که یه نفر هم پیدا نشه کوت کنه ما هم همینطوری بودیم)
آخی، بمیرم. جوانی به اسم کیان آقایی کلی عکس آنالوگ از بچگی‌هاش رو اسکن کرده و رشته توییت گذاشته.توی عکسها پدرومادر، جوان و عاشق و خوش‌اخلاق و سرخوش‌اند. آه از نهاد همه برآمده😂بلااستثنا همه کوتها اینه که ئه پس خانواده شاد هم وجود داره؟ یعنی اینقدر خانواده سالم نادره در این مملکت؟
نمی‌دونستم با بچه‌‌ایی که غر میزد و tantrum می‌ریخت بیرون و شکایت داشت و گریه میکرد و نه استدلال می‌پذیرفت، نه معذرت خواهی راضی‌اش میکرد چه کنم. واکنش ناخودآگاهم این shut down فیزیکی بود. واقعا بعد از لحظات اولیه عصبانیت و اضطراب دعوا، خواب آنچنان برم مستولی میشد که از دستم خارج بود
بعد از دقیقه‌ایی دیدم واقعا داره خوابم می‌بره، چرت میزدم، همونجا روی زمین دراز کشیدم و واقعا خوابیدم!! خیلی وقتها اینجوری میشد، اون دعوا رو ادامه میداد و طومار شکایتش رو میخوند در حالیکه می‌رفتیم به سمت تخت و من دراز می‌کشیدم. عجیب بود. بچه بودم. خشونت فیزیکی نبود که از مادرم یاد گرفته بودم خط قرمزه/
دعوا و دعوا و دعوا، ایرادهای از روز اول رو باز‌ مرور میکرد و «زخمهایی» که خورده. یادمه اولین بار که «خاموش» شدم اینطوری بود که همینطور داشت جلوم رژه میرفت، چپ به راست، راست به چپ، و غر میزد...اینقدر احساس کردم خوابم میاد که همونجا تکیه دادم به دیوار و کم کم نشستم روی زمین.ایشون برای خودش ادامه میداد/
سر این قضیه که انگار چاه فاضلاب باز شده، کاملا روی واکنش اجتنابی و خاموش شدن هستم. اولین بارهای این واکنش خاموش شدن وقتی بود که اون مثلا همسر می‌افتاد روی غر‌ و دعوا، از اون مدل کل‌کلهایی که تموم نمیشد. مثلا چیزی میشد، اول بحث بود، سعی میکردم شکایت رو جواب بدم، توضیح بدم که برطرف بشه، ادامه میداد/
نکنه انقلاب پرولتاریا از انتخابات شهرداری‌های آمریکا شروع شده؟
Classe de maître: Brandon Johnson, maire de Chicago, recadre un journaliste qui reprend les éléments de langage du pouvoir/de la droite identitaire (« les illégaux ») : « Let’s get the language right. »
منم نمی‌دونم
خیلی عذر میخوام، برای مناظر نمیریما، برای زیر پرچم داس و چکش زندگی کردن میریم