Me
banner
mextolex.bsky.social
Me
@mextolex.bsky.social
330 followers 360 following 3.2K posts
Nobody dies a virgin. Life Fu.cks us all.
Posts Media Videos Starter Packs
Pinned
باور به نظریه سالپسیزم مثه زیر میز زدن تو کافه‌ بارهای قدیمیه
وقتی زور الکل و سیگارت به واقعیت زندگیت نمیرسه
از دفاع کردن و پارگی کار ما گذشته دایی
رو به اضمحلالیم
حال آخرین بازمانده لشگر شکست خورده‌ رو دارم؛ همونقدر زخمی، خسته، تنها، زل زده روی زانو به بقیه مرده‌ها و منتظر برای تیر آخر
اخرین سنگر من بلو و شماهایین
بزرگ شدن در جامعه‌ی متوهم به توطعه کاری باهاتون می‌کنه که مغول با اجدادتون نکرد
بله
این میز رو هم رو لبه‌ی باخته میدونم
تنها امیدم به معجزه تو ورق آخره رییس
فقط ایرادش اینه نه به معجزه اعتقادی دارم
نه به نتیجه دادن زور زدنای الکی همیشگیم
اینبار پشت بد میز قماری نشستم رییس
این دست رو اگر ببازم؛ نه تنها خودم، زندگیم بلکه همه شماهارو هم باختم
دیگه نه ذوقی برای رفتن هست نه دلی برا موندن
بمیرو بگذر
تو چه میفهمی چه ویرانیست اینجا
منتظریم بزرگوار
گفتم: نتیجه؟
گفت: خیر! است انشااله
علت مرگ: خفگی
تمام فریادایی که تو گلوم مونده
توی دنیای واقعی ترسناکترین چیز اون لحظه ایه که باور میکنی همه دردهای کشنده یک نفره ن.
مردها بعد از گریه کردن دیگه هیچوقت اون آدم قبل نمیشن
این رو با خودکار قرمزتون بنویسین
کمرمون زیر بار زنده بودنمون خم شده دایی
همون لحظه ای که خونین و مالین شمشیر به دست سپرت رو میندازی و پشت سرت رو نگاه میکنی میبینی حتی نمیدونی برا کی داشتی می‌جنگیدی
اینبار پشت بد میز قماری نشستم رییس
این دست رو اگر ببازم؛ نه تنها خودم، زندگیم بلکه همه شماهارو هم باختم
یه وقتایی تو زندگیت هست که در عین حالی که هر روزت اندازه یک ماه کش میاد هر ماهت زودتر از یک روز تموم میشه.
این همون جوونی بود که به فاک رفت دکتر
امروز یکی ازون روزاست که هیچکدوم از نقابامم کار نمیکنه دکتر
غم در تمام وجودمان جاریست
به طور کاملا اتفاقی روزهایی رو دارم زندگی می‌کنم که مطمعن نیستم به شب‌های سقوط بعدش بی‌ارزه دکتر
ادم‌های واقعگرا دلیلی برای اعتقاد به معجزه‌ها ندارن؛
با در نظر گرفتن برآیند شانستون تو زندگی میتونین بفهمین اگر موضوعی به طرز عجیبی داره متفاوت خوب پیش میره همچنان در حال سقوطین فقط اینبار با یه منظره جذابتر
تبدیل کردن غم و خشم به اشک خودش یه سریال چند سیزنیی‌ِ دکتر
امشبم مستم تو نیستی
حتی نمیدونم تو کیه
فقط میدونم نیستی
امروز که اتفاقی همکارم پرسید نون رو میخوای برات گرمش کنم اینقدر برام عجیب بود که هر چی فکر کردم یادم نیومد اخرین بار کی براش مهم بود من چی رو چطوری میخوام
اگه روز حساب کتابیم باشه این تویی که باید بابت تک تک این روز و شبا حساب پس بدی ارباب
هر چقدر به خط پایان نزدیک میشیم و گام های بلندتری برمیداریم شهوت قهرمانی و اول شدن بیشتر کورمون میکنه غافل از اینکه از همون تیر شروع مسابقه اشتباهاً کشته شدیم و الکی داری میدواییم
نوشته بود
"اگر بتوانی در برابر دوست داشتنه نشدن دوام بیاوری
دیگر هیچ چیز در جهان نمیتواند تو را بهم بریزد"
راست می‌گفت، ولی نگفته بود ما که دووم نیاوردیم چی ارباب؟