ناهید
banner
naahids.bsky.social
ناهید
@naahids.bsky.social
تا ابد ژن ژیان ئازادی

they/them
Pinned
هر چقدر تو نازی‌کده بیشتر‌ نک و نال کردم، اینجا می‌خوام از دلخوشی‌هام و قشنگی‌های زندگیم بیشتر بنویسم.
🎶 مرا گویی بدین زاری که هستی
بدین زاری که هستی
بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی؟
به عشقم چون برآیی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم 🎶
December 2, 2025 at 1:55 PM
باز یه گفتگوی مشعشع درباره‌ی پلی‌آموری دیدم کله‌م کیری شد آخرشبی. یه جوری هم حرف می‌زنن انگار به ذهنشون نمی‌رسه ما هم اینجا هستیم و حرف‌هاشون رو می‌بینیم. گونه‌ای انسان در دوردست هستیم فقط. مگر برای مطالعه‌ی موردی.
December 1, 2025 at 4:50 AM
“English is the native language of my queerness.”

From “Entiwned: Essays on Polyamory and Creating Home”, alex alberto
November 28, 2025 at 1:14 PM
نصف‌النهار مبدأ من چشم‌های عاشق خیس…
November 26, 2025 at 3:18 AM
فردا این موقع پیش لی‌لام. همه‌ی باقی چیزها می‌تونن یه هفته صبر کنن.
November 26, 2025 at 3:07 AM
۵ ساعت دیگه می‌بینمش. جل‌الخالق
November 22, 2025 at 8:48 PM
ایندفعه واکسن قشنگ انداختتم. می‌تونم بدنم رو تصور کنم که داره فریاد می‌زنه «آخه چی از جون ما می‌خواااای؟»
November 19, 2025 at 9:22 PM
اونهایی که سر انتخابات ریاست جمهوری اسم این منطقه رو گذاشتن دامبفاکستان، پیداشون نیست که ببینن چطور تا آیس رسید اینجا مردم به اشاره‌ای سازماندهی کردن و جلوی مدرسه‌ها و بیزنس‌های‌ لاتینو کشیک دادن و تو خیابونهای ریسکی نگهبانی دادن که از مامورای آیس warrant بخوان و فیلم بگیرن وقتی یکی داره دستگیر میشه /
November 19, 2025 at 2:24 PM
چقدر «سینه‌ی تاریک من سنگ قبر آرزو بود» غم‌انگیره
November 18, 2025 at 5:43 PM
هنوز اونقدر آشتی نیست که جواب تکست بوس پیشونی شبانه رو بده ولی اونقدر هم قهر نیست که ریلز اینستاگرام نفرسته.
—A memoir
November 18, 2025 at 2:34 PM
۱۲ ساله ‘دوری بین من و تو دوری باغ و تماشاست’ و تاریخ رابطه پر از زخم خنجر و خاکستر رویاست، حالا یهو قراره آخر هفته ببینمش. یعنی‌ چی اصن. چطور باید پردازش کرد و فهمید این موقعیت رو.
November 18, 2025 at 1:53 AM
از پنج‌شنبه تا الان هر روز یک یا دو گفتگوی سخت با الف و/یا قشنگ داشتم از وسط افسردگی. مهم و لازم و همه‌ی این‌ها. قدردان امکان این گفتگوهام. ولی واقعا از پا افتاده‌م و کلی از مسیر سربالایی مونده.
November 17, 2025 at 1:28 PM
این کت‌شلوار قهوه‌ایه‌ی ممدانی رو دوست ندارم. پیرمردیه
November 13, 2025 at 8:13 PM
هروقت سوگوارم شکوفه می‌ده. این بار سومه
November 13, 2025 at 1:52 PM
واقعا بدم میاد تراپیستِ یکی دیگه راجع به من نظر میده، بعد طرف میاد اون نظر رو به من اعلام می‌کنه. وااقعا بدم میاد
November 13, 2025 at 1:12 PM
داشتم از اضطراب می‌مردم، زنگ زدم مامانم.
واقعا قدردان این موضوعم که با حال بد می‌تونم برم پیشش و حالم بهتر میشه. خیلی زحمت کشیدیم که رسیدیم اینجا. چهار سال پیش خیلی فرق داشت رابطه‌مون. تنش هنوز هست. ولی پایه‌مون قوی شده
November 12, 2025 at 6:32 PM
نشسته
بر دل
غبار‌ غم
November 11, 2025 at 7:13 PM
If i lay here
If i just lay here
November 11, 2025 at 1:14 AM
به جای اینکه تصمیم بگیرم ۱۲ روز دیگه که میاد این ور میرم ببینمش یا نه، هی آهنگامون رو می‌ذارم بغض می‌کنم. هر کسی اینگونه فجیع به کشتن خود و باقی قضایا
November 10, 2025 at 6:25 PM
تک تک این سناتورهای دموکرات که وا دادن کاش تو جهنم بسوزن.
November 10, 2025 at 4:27 AM
از میان تاریکی‌ها
November 8, 2025 at 4:01 PM
ستاره بارون کن و
داغون کن و
بیا حالمو دگرگون کن و
برو.
November 6, 2025 at 7:38 PM
دعوای بین پلیس نیویورک و شهرداری ممدانی از اون‌ها خواهد بود که همه‌مون رو پیر می‌کنه.
November 5, 2025 at 10:54 PM
“We can respond to oligarchy and authoritarianism with the strength it fears not the appeasement it craves.”
DUDE!
November 5, 2025 at 10:53 PM
این حقیقت که پیروزی ممدانی هم زورش به تاریکیم نرسید عمیقا می‌ترسونتم
November 5, 2025 at 7:44 PM