Nass
nas315.bsky.social
Nass
@nas315.bsky.social
83 followers 62 following 340 posts
Posts Media Videos Starter Packs
خیلی قشنگن
منم همين اتفاق برام افتاد،يه مدت مدام آدم هاي رندم بهم گفتن چقدر خسته به نظر مياي تا كم كم فهميدم مسيله موهامه.
💔 چقدر سخت شراب جون
من خيلي مگافورمر دوست دارم واقعا كاش ارزونتر بود من هر روز ميرفتم
رسپی بده آلبرتین جون ☺️
ظاهرشون که خیلی دلبره
من به مبحث life with dignity معتقدم ولي منم مثل سيد خيلي با قضيه مشكل دارم و همچنان نميتونم خيلي راحت با اين قضيه كنار بيام. با اينكه در استراليا فقط و فقط براي يك گروه خاص از بيماريها در دسترسه.
عزیز دلم ❤️❤️
پر از شادی و‌قشنگی باشه برات 😘
من همچنان هر شش ماه میزنم 😁
چقدر قشنگي😍
من فکر میکنم در مورد درد زن ها و مشکلات پزشکی مخصوص زن ها ،بسیار کم حرف زده میشه و جامعه و سیستم پزشکی مردسالار مبتنی بر بیمار مرد ،بسیار در حق ما ظلم میکنه.
ناکارآمد،قضاوت کننده،تحقیر کننده و زن ستیز بود.

امیدوارم الان سیستم تغییر کرده باشه و آدما و دکترها ،آگاه تر شده باشن.
اما پایانی برای تحقیر و تجربه شرم بود.
من بعد از مهاجرتم خیلی به داستان اندومتریوزم فکر کردم مخصوصا سالهای زیادی که درگیر ناباروری بودم.
به نظرم خیلی از اتفاق هایی که برای من افتاد قابل پیشگیری بود.
اگه واقعا من درست و‌مناسب درمان شده بودم.
اما تجربه من به عنوان یک پزشک از سیستم درمانی ایران /
من اورژانسی برای بار سوم رفتم اتاق عمل و یکی از تخمدانهام کامل برداشته شد.
دکتری که توی بیمارستان ایرانمهر اومد به دیدن من ،قبل از اینکه حال من و بپرسه به مامانم گفت چرا شوهرش نمیدی.

تحقیرها تقریبا همینجا تموم شد ،چون من چند ماه بعد از ایران رفتم.

مهاجرتم پایانی برای درد نبود /
این روند فرساینده به مدت دو سال ادامه دار بود تا در سن بیست و سه سالگی من اولین عمل جراحی اندومتریوز رو تجربه کردم.
بعد از اولین عمل جراحی همه چیز خوب بود تا شش ماه ،تا اینکه من با درد شکم حاد مجبور به انجام عمل دوم شدم و بعد عمل عارضه دار شد و به فاصله چند هفته بعد از عمل جراحی دوم /
چند ماه بعد از خوردن قرص ضدبارداری وقتی دردهای من همچنان بدون تغییر بودن تصمیم گرفتم برم پیش یه دکتر دیگه وبعد یه دکتر دیگه و این روند ادامه دار بود و نه تنها درمانی به من معرفی نمیشد ،توصیه ها در بسیاری از موارد شامل ازدواج و بچه دار شدن بود.

من درد و شرم و ناتوانی تجربه میکردم ،بدون راه حلی.
من خودم برای خودم قرص ضد بارداری خریدم و شروع کردم .
بار روانی قضیه فقط درد نبود من خوردن قرص ضد بارداری رو تقریبا از همه مخفی کردم ،مخصوصا از مامانم چون رابطه من با دوست پسرم به اندازه کافی برای مامانم غیر قابل تحمل بود و خوردن قرص ضد بارداری خودش یه مشکل اضافه بود.
اما زندگی من واقعا سخت بود و من مدام درد داشتم.
دوست صمیمیم من رو معرفی کرد به عمش که متخصص زنان و زایمان مشهوری بود.

خانم دکتر من رو دیدن و بعد از کلی سوال و آزمایش و بررسی به من گفتن احتمال اندومتریوز هست.
ولی درمانی نداره و درمانش قرص ضد بارداریه ولی من برات شروع نمیکنم.
تو سن بیست و یکسالگی فهمیدم ،همه دخترهای هم سن و سال من تجربه مشابه ندارن و قرار نیست کار و زندگیشون برای یک هفته در ماه تعطیل بشه.
وقت گرفتم و رفتم پیش دکتر متخصص زنان و زایمان ،خانم دکتر تمایل خاصی به مشکل من نداشت وفقط برام یه سری آزمایش خون نوشت و گفت طبیعیه و بعضی آدما بیشتر درد تجربه میکنن.