ماها با فریادمون لذت رابطه با مجری خوشصدای رادیو، رفیق پارتی بگیر کمپینگ برو، آلبوم ترنج، هنرپیشه محبوب مردمی، رفیق رقاص و مهمونی گرم کن… براشون تلخ میکنیم. باید در چشم ماها نگاه کنن و با مردی که از یک جمع ۵ نفره به چهار زن تعرض کرده برن سفر و مهمونی، و این سخته و خیلیا انکار اتفاق رو انتخاب میکنن
من ریدم که نشناخته و صرف اعتماد به روابط مشترک یک دروغگو دزد تبهکار مسلح به ابزار سواستفاده احساسی رو وارد زندگی قشنگ این بچه مهربون کردم ومحبتش وصل شد به کثافتی که جز سرشکستگی چیزی براش نداشت. دیروز کنسرت دوستش بود و کسی که اون عوضی ازش دزدی کرده اونجا بود. بچه انگار روی میخ نشسته بود. بمیرم کاش
اونایی که بچه ساکت من رو از نزدیک میشناسن میدونن چقدر عمیقا مهربونه و چقدر عاشق کمک کردن به آدمهای نزدیک. بعد این اتفاق گاهی حس میکنم یک چیزی در این نوجوان مهربون عوض شده. یک فاصله گرفتن از بزرگسالها که امیدوارم توهم من باشه و صرفا دوران نوجوانی و نه خشم و ناامیدی ماسیده از یک آدم نزدیک.
اینکه عکسهای من و بچه ام رو هنوز در اینستاگرام کوفتیش نگه داشته و آرشیو نکرده هم از کلاهبرداریشه. آدمی که یک خط برای این بچه که شش سال پدر صداش کرد نفرستاد در فضای پابلیک تصویری از خودش میده که انگار ما مهمیم. هیچی جز خودش و زندگی زالووارش مهم نیست و همه این اداها قسمتی از نقشه است
کیتکتها رو میدم ته کاسه که بمونه برای خودم با چایی میل کنم. یکیشون گفت کیت کتم بده:)) الان اگر توییتر بود میگفتن با این وضع تربیت چرا بچهدار میشن بعضیا.
من به بچههایی که سبدشون خالیه بیشتر شکلات میدم. و تازگی فهمیدم والدین برای اینکه بچه خسته نشه یک کیسه همراهشون دارن که سبد شکلات رو هرچندوقت یکبار خالی میکنن تو اون کیسه که خودشون حمل میکنن. یعنی سبد خالی نشانه کمشکلاتی نیست و برعکس می تونه نشانه تمول باشه. چپ هرگز نفهمید.
از هالووین زیباتر نداریم. در پاییز زیبا و رنگی یک سری بچه ۱۲۰ سانتی با لباسهای خندهدار و مف اویزون و لپ گرد میآن تهدیدتت میکنن و شکلات میگیرن. من میشینم روی ایوون دم در و شراب مینوشم و صدای کلاغ پخش میکنم و از اینکه از کلاغام میترسن مشعوف میشم
به چه حقی آدما درباره بدن یک زن بالغ چهلساله نظر میدن. چرا همون اول نمیزنیم تو دهنشون؟ من قبول ندارم نادانن، مهربونن، حتی اگر میخواد بدونه حاملهای میتونه صبر کنه، میزای دیگه، من زن دوستم ازم شاکی شد چرا شکمش انقدر بزرگ شده نگفتم تبریک خبریه؟ گفتم چون به من مربوط نیست. هروقت صاف بهم بگن تبریک میگم.
من فکر کنم معلمها لازم دارن یک روز در سال حرصشون رو سر این شلختهها خالی کنن و این روز رو گذاشتن اون طفلکیا دیوانه نشن. :))) واقعا دبیر دبیرستان بودن درجهای از صبر و ایثار میخواد که فقط آقام ابوالفضل شاید بتونن :))))
دییرستان فرزندم یک روزی هست که معلما با لباسهای بچهها میان مدرسه. یک سری معلم که موهاشون چرک و چربه با پیژامه و گرمکن و هدفن در گوش و کلاه هودی روی سر با دمپایی و جوراب لخلخ راه میرن و یک سری نوجوون که خندیدن رو عار میدونن رو چنان میخندونن که میشاشن از خنده. معلمهای ما مجبور بودن انگار داد بزنن
ژیان اصلش مال تورنتست و نامجو هم که اصلا امریکاست و هرجا رفته کنسرتش پر شده نه فقط در تورنتو.به نظرم ایرونی عاشق امریکاست و هر فرصتی دستش بیاد میخواد بگه کانادا عنه.آیسان دوزاری امریکاست اون خوبه، اینهمه عوضی و الدنگ در سطج جهان پخشن، مجاهدین جمیعا پاریسن، افشار امریکاست ولی فرانسه به به کانادا بد.
من در این چندسال اخیر خیلیا رو میشناسم که اصلا قصد اومدن نداشتن ولی چون ویزیتور ویزا بعد انقلاب مهسا تبدیل به ورک پرمیت میشد اومدن و ورک پرمیت رو گرفتن و برگشتن. اونور کسب و کار پردرامد داشتن و نمیخواستن بمونن و گرفتن که اگر درپنج سال چیزی شد بتونن بیان. ممکنه اینم اون رو داشته و خب «چیز» شده
از طرفی بخاطر اینکه دولت ایران نتونه زندانیان سیاسی رو برگردونه اینا مجبور شدن سالها پیش به قوه قضاییه ایران مشکوک باشن چون اگر جا بدونه کانادا مثلا متجاوز رو برمیگردونه بهشون جای آدم ربایی برای دونه دونه مخالفینشون پرونده تجاوز تشکیل میدن میگن تحویل بده همه دنیا اسیر شده از دست این پفیوزها
جای اینکه به متجاوز فحش بده به ما ایرانیا کانادا که هیچ کاری نمیکنیم فحش میده. :))) یاد جک اون خرگوشه افتادم که میرفت میشاشید به داروخانهای که میخ نداشت یا داشت.