مدرس بیان و ارتباطات
مثل ترانهای که
از قدیم میدانی
زمزمه کن احساسم را
لای نفسهای سرکشت
من همان آواز قدیمیام
همان که بیاختیار میخوانی
زه.ره..
مثل ترانهای که
از قدیم میدانی
زمزمه کن احساسم را
لای نفسهای سرکشت
من همان آواز قدیمیام
همان که بیاختیار میخوانی
زه.ره..
و ردشون رو به تو نشون دادم
حالا با من قدم بزن
من گامهایم را قد تو بر میدارم
زه.ره..
و ردشون رو به تو نشون دادم
حالا با من قدم بزن
من گامهایم را قد تو بر میدارم
زه.ره..
بگو ببینم
تو هم خواب مرا میبینی؟
زه.ره..
بگو ببینم
تو هم خواب مرا میبینی؟
زه.ره..
میان شیارهای بودنم
امن مثل من
کنار صبوری خواستنم
نور میریزد از میان ساکت شانهت
مینشیند روی نبضم
و من آرامتر از همیشه
جهان را از نگاه تو میبینم
هرچه نیست فرو میریزد
و هرچه هست
میروید از تو در من
بیآنکه نامش را عشق بگذارم
همان واژه ترسیده در ما
که جان میگیرد
زه.ره..
میان شیارهای بودنم
امن مثل من
کنار صبوری خواستنم
نور میریزد از میان ساکت شانهت
مینشیند روی نبضم
و من آرامتر از همیشه
جهان را از نگاه تو میبینم
هرچه نیست فرو میریزد
و هرچه هست
میروید از تو در من
بیآنکه نامش را عشق بگذارم
همان واژه ترسیده در ما
که جان میگیرد
زه.ره..
خدا از سر تقصیراتت بگذره مرد🤬
پولهای طفلکم🚬🚬
خدا از سر تقصیراتت بگذره مرد🤬
پولهای طفلکم🚬🚬
عجب حادثههایی..
عجب حادثههایی..
روزبخیر💛
روزبخیر💛
با تو در خودم قدم میزنم..
چترم را بستهام و
در انتظار بارانم
زه.ره.
با تو در خودم قدم میزنم..
چترم را بستهام و
در انتظار بارانم
زه.ره.
اما مسیر را میشناسم
چراغ قلبم روشن است و همراه
و خوب میدانم
نوری که از دوردست پیداست
خانه گرم امن من است
نه سراب دلواپسی
زه.ره..
اما مسیر را میشناسم
چراغ قلبم روشن است و همراه
و خوب میدانم
نوری که از دوردست پیداست
خانه گرم امن من است
نه سراب دلواپسی
زه.ره..
نور خندهیست
که بر صبح میزند
رقصییست که با ابر میکند
سایهیست که کش میآورد
شوقییست
که به جان گیاه میریزد
بیآنکه تابیدن را به یاد آورد
هر روز جان میدهد به روز
گرم میکند سایهش را بر شهر
و میتابد بیفکر تابیدن
حتی وقتی دل کوچکش
غرق پاییز است
زه.ره..
نور خندهیست
که بر صبح میزند
رقصییست که با ابر میکند
سایهیست که کش میآورد
شوقییست
که به جان گیاه میریزد
بیآنکه تابیدن را به یاد آورد
هر روز جان میدهد به روز
گرم میکند سایهش را بر شهر
و میتابد بیفکر تابیدن
حتی وقتی دل کوچکش
غرق پاییز است
زه.ره..
من میروم آن گوشه
کمی قهوه بنوشم و
سیگار بکشم
عینک آفتابیت را بزن
نور زیاد است اینجا
زه.ره..
من میروم آن گوشه
کمی قهوه بنوشم و
سیگار بکشم
عینک آفتابیت را بزن
نور زیاد است اینجا
زه.ره..
شاید امروز
تو دعای خیر گنجشکهایی
زه.ره..
شاید امروز
تو دعای خیر گنجشکهایی
زه.ره..
خیلی شیرینه
خورشید هم اینجوریه
من هم
زه.ره..
خیلی شیرینه
خورشید هم اینجوریه
من هم
زه.ره..