احساس ميكنم تو اين كشور به شدت كمبود اپتومتريست هست ولي كسي بهش اشاره اي نميكنه
December 19, 2025 at 3:06 PM
احساس ميكنم تو اين كشور به شدت كمبود اپتومتريست هست ولي كسي بهش اشاره اي نميكنه
به صورت خيلي ناگهاني و انقلابي تصميم گرفتم با ترسم مواجه شم و كلاس اسكيت رو يخ رو با مربي ايراني ثبت نام كردم.
يعني هنوز اسم دادن بايد به حد نصاب سه نفر برسه
يعني هنوز اسم دادن بايد به حد نصاب سه نفر برسه
December 17, 2025 at 6:51 PM
به صورت خيلي ناگهاني و انقلابي تصميم گرفتم با ترسم مواجه شم و كلاس اسكيت رو يخ رو با مربي ايراني ثبت نام كردم.
يعني هنوز اسم دادن بايد به حد نصاب سه نفر برسه
يعني هنوز اسم دادن بايد به حد نصاب سه نفر برسه
ري ويو اخر سال با رئيس خيلي خوب پيش رفت
براي اولين بار self assessment نوشتم كه به شدت با كالچر ايراني و گل ان است كه خود نگويد و فيلان در تضاد بود.
ولي تهش يه چيزي گفت ازم كه خيلي چسبيد.
براي اولين بار self assessment نوشتم كه به شدت با كالچر ايراني و گل ان است كه خود نگويد و فيلان در تضاد بود.
ولي تهش يه چيزي گفت ازم كه خيلي چسبيد.
December 17, 2025 at 5:57 PM
ري ويو اخر سال با رئيس خيلي خوب پيش رفت
براي اولين بار self assessment نوشتم كه به شدت با كالچر ايراني و گل ان است كه خود نگويد و فيلان در تضاد بود.
ولي تهش يه چيزي گفت ازم كه خيلي چسبيد.
براي اولين بار self assessment نوشتم كه به شدت با كالچر ايراني و گل ان است كه خود نگويد و فيلان در تضاد بود.
ولي تهش يه چيزي گفت ازم كه خيلي چسبيد.
همكارم بعد از ٤٠ سال امروز بازنشسته شد و برام نوشت u r very bright and the future key plaer of this team.
واقعاا كه that melt my heart🥺🥹
واقعاا كه that melt my heart🥺🥹
December 11, 2025 at 9:34 PM
همكارم بعد از ٤٠ سال امروز بازنشسته شد و برام نوشت u r very bright and the future key plaer of this team.
واقعاا كه that melt my heart🥺🥹
واقعاا كه that melt my heart🥺🥹
نصف شب با صداي جيغ و داد سه تا همسايه اون طرف ترم كه ساعت دو نصف شب موفق شد دوست پسرش رو از خونه بندازه بيرون بيدار شدم.
دو ساعت بعدش مجددا از صداي مشت كوبيدن پسره به درد. نيم ساعت بعدش هم از صداي پارس سگشون!
مرگ بر زندگي اپارتماني
دو ساعت بعدش مجددا از صداي مشت كوبيدن پسره به درد. نيم ساعت بعدش هم از صداي پارس سگشون!
مرگ بر زندگي اپارتماني
December 11, 2025 at 4:26 PM
نصف شب با صداي جيغ و داد سه تا همسايه اون طرف ترم كه ساعت دو نصف شب موفق شد دوست پسرش رو از خونه بندازه بيرون بيدار شدم.
دو ساعت بعدش مجددا از صداي مشت كوبيدن پسره به درد. نيم ساعت بعدش هم از صداي پارس سگشون!
مرگ بر زندگي اپارتماني
دو ساعت بعدش مجددا از صداي مشت كوبيدن پسره به درد. نيم ساعت بعدش هم از صداي پارس سگشون!
مرگ بر زندگي اپارتماني
روشنك روزيهاني چند سال پيش يه تصوير سازي كرده بود كه خيلي زيبا مفهوم self compassion و reparent كردن رو مي رسوند. و خيلي بهم كمك كرد تو مواقع سخت بتونم اون تصوير رو توي ذهنم بيارم و با خودم مهربون تر باشم.
اون شب خيلي حالم اون بود و توي دفترم اون تصوير رو كشيدم. حالا نمدونم از لحاظ كپي رايت /
اون شب خيلي حالم اون بود و توي دفترم اون تصوير رو كشيدم. حالا نمدونم از لحاظ كپي رايت /
December 11, 2025 at 3:55 PM
روشنك روزيهاني چند سال پيش يه تصوير سازي كرده بود كه خيلي زيبا مفهوم self compassion و reparent كردن رو مي رسوند. و خيلي بهم كمك كرد تو مواقع سخت بتونم اون تصوير رو توي ذهنم بيارم و با خودم مهربون تر باشم.
اون شب خيلي حالم اون بود و توي دفترم اون تصوير رو كشيدم. حالا نمدونم از لحاظ كپي رايت /
اون شب خيلي حالم اون بود و توي دفترم اون تصوير رو كشيدم. حالا نمدونم از لحاظ كپي رايت /
حالم بده. اضطراب و تنشم بالاست.
دوشنبه تراپي سنگين بود.
سه شنبه سركار خيلي استرس را بود چون براي اولين بار يك تستي رو كلش رو داده بودن به من و خيلي كوردينيشن لازم داشت و وسطش از سيسنم لاك اوت شدم.
امروز مامانم زنگ زد و گريه ميكرد و حالش بد بود و همزمان نوتيس دادن كه ميان توي واحدها و لاكرها رو/
دوشنبه تراپي سنگين بود.
سه شنبه سركار خيلي استرس را بود چون براي اولين بار يك تستي رو كلش رو داده بودن به من و خيلي كوردينيشن لازم داشت و وسطش از سيسنم لاك اوت شدم.
امروز مامانم زنگ زد و گريه ميكرد و حالش بد بود و همزمان نوتيس دادن كه ميان توي واحدها و لاكرها رو/
December 10, 2025 at 11:32 PM
حالم بده. اضطراب و تنشم بالاست.
دوشنبه تراپي سنگين بود.
سه شنبه سركار خيلي استرس را بود چون براي اولين بار يك تستي رو كلش رو داده بودن به من و خيلي كوردينيشن لازم داشت و وسطش از سيسنم لاك اوت شدم.
امروز مامانم زنگ زد و گريه ميكرد و حالش بد بود و همزمان نوتيس دادن كه ميان توي واحدها و لاكرها رو/
دوشنبه تراپي سنگين بود.
سه شنبه سركار خيلي استرس را بود چون براي اولين بار يك تستي رو كلش رو داده بودن به من و خيلي كوردينيشن لازم داشت و وسطش از سيسنم لاك اوت شدم.
امروز مامانم زنگ زد و گريه ميكرد و حالش بد بود و همزمان نوتيس دادن كه ميان توي واحدها و لاكرها رو/
هفته پيش يه دكتر خانواده ايراني پيدا كردم در واكينگ ديستنس خونه. براي اولين بار بعد از ٢٠ سال درگير بودن با ميگرن دارو گرفتم. نميدونم چرا بيست سال اين كارو نكردم.
امروز بعد از تراپي به محض اينكه درد شروع شد خوردم. اصلا نفهميدم چي شد ديگه همون طوري نشسته بيهوش شدم. صداهاي اطرافم رو ميشنيدم ولي اصلا /
امروز بعد از تراپي به محض اينكه درد شروع شد خوردم. اصلا نفهميدم چي شد ديگه همون طوري نشسته بيهوش شدم. صداهاي اطرافم رو ميشنيدم ولي اصلا /
December 9, 2025 at 2:41 AM
هفته پيش يه دكتر خانواده ايراني پيدا كردم در واكينگ ديستنس خونه. براي اولين بار بعد از ٢٠ سال درگير بودن با ميگرن دارو گرفتم. نميدونم چرا بيست سال اين كارو نكردم.
امروز بعد از تراپي به محض اينكه درد شروع شد خوردم. اصلا نفهميدم چي شد ديگه همون طوري نشسته بيهوش شدم. صداهاي اطرافم رو ميشنيدم ولي اصلا /
امروز بعد از تراپي به محض اينكه درد شروع شد خوردم. اصلا نفهميدم چي شد ديگه همون طوري نشسته بيهوش شدم. صداهاي اطرافم رو ميشنيدم ولي اصلا /
امشب مهموني دعوت بودم. زودتر رفتم كمكش كنم. يه سري مهمونا اومدن و بعد يكيشون در زد خودش مريض و با دو تا بچه مريض يلتد شده بود اومده بود. اوج خودخواهي! از ترس مريض شدن و از كار و زندگي اتفادن پنيك كردم. هر سري مربض ميشم ضربان قلبم بالاي ١٦٠ ميره و كارم به er ميكشهو تنهايي دهنم سرويس ميشه!
December 7, 2025 at 4:15 AM
امشب مهموني دعوت بودم. زودتر رفتم كمكش كنم. يه سري مهمونا اومدن و بعد يكيشون در زد خودش مريض و با دو تا بچه مريض يلتد شده بود اومده بود. اوج خودخواهي! از ترس مريض شدن و از كار و زندگي اتفادن پنيك كردم. هر سري مربض ميشم ضربان قلبم بالاي ١٦٠ ميره و كارم به er ميكشهو تنهايي دهنم سرويس ميشه!
پلوريبوس رو ٦ قسمتش رو ديدم و ميتونستم بذارمش روي x100000 و چيزي رو از دست ندم.
ايده جذاب بود ولي فقط قست اول تونست تا تهش نگرم داره.
ايده جذاب بود ولي فقط قست اول تونست تا تهش نگرم داره.
December 7, 2025 at 3:49 AM
پلوريبوس رو ٦ قسمتش رو ديدم و ميتونستم بذارمش روي x100000 و چيزي رو از دست ندم.
ايده جذاب بود ولي فقط قست اول تونست تا تهش نگرم داره.
ايده جذاب بود ولي فقط قست اول تونست تا تهش نگرم داره.
بعد از جلسه واستادم كنار پنجره و يه خاطره خيلي دور از كودكيم اومد تو يادم. كه مريض يودم و پدربزرگم اومد خونه و تو همون مريضي كلي صورتم رو ميبوسيد و مادر بزرگم باهاش دعوا مكيرد كه داري اذيتش ميكني.
بعدش قطره اشكي به ياد مادربزرگم كه ٨ ساله ديگه نيست و پدربزرگم كه زندگي نباتي داره فشاندم.
بعدش قطره اشكي به ياد مادربزرگم كه ٨ ساله ديگه نيست و پدربزرگم كه زندگي نباتي داره فشاندم.
December 4, 2025 at 3:43 PM
بعد از جلسه واستادم كنار پنجره و يه خاطره خيلي دور از كودكيم اومد تو يادم. كه مريض يودم و پدربزرگم اومد خونه و تو همون مريضي كلي صورتم رو ميبوسيد و مادر بزرگم باهاش دعوا مكيرد كه داري اذيتش ميكني.
بعدش قطره اشكي به ياد مادربزرگم كه ٨ ساله ديگه نيست و پدربزرگم كه زندگي نباتي داره فشاندم.
بعدش قطره اشكي به ياد مادربزرگم كه ٨ ساله ديگه نيست و پدربزرگم كه زندگي نباتي داره فشاندم.
غم پس از جلسه تراپي:
December 2, 2025 at 4:05 AM
غم پس از جلسه تراپي:
پيلاتس رو ثبت نام كردم. احساس كردم همون كلاسي كه يكشنبه ها با اشتياق ميرم و از كلش لذت ميبرم بيشتر به روحيه ام كمك ميكنه.
مخصوصا كه توي خيابون موردعلاقمه و بعدش از تو كافه ادم ها و جريان زندگي رو بدون عجله نگاه ميكنم
مخصوصا كه توي خيابون موردعلاقمه و بعدش از تو كافه ادم ها و جريان زندگي رو بدون عجله نگاه ميكنم
December 2, 2025 at 2:18 AM
پيلاتس رو ثبت نام كردم. احساس كردم همون كلاسي كه يكشنبه ها با اشتياق ميرم و از كلش لذت ميبرم بيشتر به روحيه ام كمك ميكنه.
مخصوصا كه توي خيابون موردعلاقمه و بعدش از تو كافه ادم ها و جريان زندگي رو بدون عجله نگاه ميكنم
مخصوصا كه توي خيابون موردعلاقمه و بعدش از تو كافه ادم ها و جريان زندگي رو بدون عجله نگاه ميكنم
٤ جلسه پيلاتسم تموم شد و بقيه اش خيلي گرون ميشه. نوشته ١٠٪ اف ميديم بهت كه خب با كمتر از اون ميتونم ممبرشيپ سلكت مواتي رو بگيرم كه ريفرمر جزئيش نيست البته ولي همه چي داره.
خداوندا گير كرده ام، چه كنم!
خداوندا گير كرده ام، چه كنم!
December 1, 2025 at 8:24 PM
٤ جلسه پيلاتسم تموم شد و بقيه اش خيلي گرون ميشه. نوشته ١٠٪ اف ميديم بهت كه خب با كمتر از اون ميتونم ممبرشيپ سلكت مواتي رو بگيرم كه ريفرمر جزئيش نيست البته ولي همه چي داره.
خداوندا گير كرده ام، چه كنم!
خداوندا گير كرده ام، چه كنم!
مايندفولنس امشب
خوابم گرفت حسابي بعدش
خوابم گرفت حسابي بعدش
November 27, 2025 at 4:08 AM
مايندفولنس امشب
خوابم گرفت حسابي بعدش
خوابم گرفت حسابي بعدش
حالا امروز ظهر من براي اولين بار پيج شدمو يهو يه اينسيدنت هاي پرايوريتي اساين شد . رئيسم هم تو جلسه بود. اين وسط يارر هم گفت ما وسط پروداكشن چينج هستيم و زود كارو انجام بده. براي اولين بار يه اين پسره مسيج دادم و زنگ زد و كمك كرد كه جمع كنم! بعد اون وسط خيلي با لحن بدي بهم گفت الان ازت فلان/
November 22, 2025 at 4:32 AM
حالا امروز ظهر من براي اولين بار پيج شدمو يهو يه اينسيدنت هاي پرايوريتي اساين شد . رئيسم هم تو جلسه بود. اين وسط يارر هم گفت ما وسط پروداكشن چينج هستيم و زود كارو انجام بده. براي اولين بار يه اين پسره مسيج دادم و زنگ زد و كمك كرد كه جمع كنم! بعد اون وسط خيلي با لحن بدي بهم گفت الان ازت فلان/
روان امروزم به روايت نصوير
November 22, 2025 at 3:50 AM
روان امروزم به روايت نصوير
خب در همين وقت عزيز همكارم مسبج داد كه بيا بهت نشون بدم چطوري over time رو ثابميت كني كه متوجه شدم من بابت كل ساعت هايي كه ان كال هستم pay ميشم و نه فقط مواقعي كه كار ميكنم!
هم كه ديشب براي تست رفتم سر كار و ١ ساعت بيشتر نبود رو بايد ٢ ساعت كليم كنم چون مين دو ساعته!
عزيزانم بذاريد من كل ماه رو /
هم كه ديشب براي تست رفتم سر كار و ١ ساعت بيشتر نبود رو بايد ٢ ساعت كليم كنم چون مين دو ساعته!
عزيزانم بذاريد من كل ماه رو /
November 21, 2025 at 2:55 PM
خب در همين وقت عزيز همكارم مسبج داد كه بيا بهت نشون بدم چطوري over time رو ثابميت كني كه متوجه شدم من بابت كل ساعت هايي كه ان كال هستم pay ميشم و نه فقط مواقعي كه كار ميكنم!
هم كه ديشب براي تست رفتم سر كار و ١ ساعت بيشتر نبود رو بايد ٢ ساعت كليم كنم چون مين دو ساعته!
عزيزانم بذاريد من كل ماه رو /
هم كه ديشب براي تست رفتم سر كار و ١ ساعت بيشتر نبود رو بايد ٢ ساعت كليم كنم چون مين دو ساعته!
عزيزانم بذاريد من كل ماه رو /
هورمون هام قر و قاطيه
و حالم بد
و حالم بد
November 20, 2025 at 12:47 AM
هورمون هام قر و قاطيه
و حالم بد
و حالم بد
با نوتيس يه هقته اي برداشتن من رو گذاشتن تو آن كال! و واقعا عصباني هستم از اين شورت نوتيس. و همه چيم بهم گره خورده.
از دو ماه پيش بليط تئاتر خريدم براي هفته ديگه. نوبت دندون پزشكي هفته ديگه.
ماه ديگه هم درست همون تايمي كه من ميخوام وكيشن بگيرم!
از دو ماه پيش بليط تئاتر خريدم براي هفته ديگه. نوبت دندون پزشكي هفته ديگه.
ماه ديگه هم درست همون تايمي كه من ميخوام وكيشن بگيرم!
November 18, 2025 at 11:16 PM
با نوتيس يه هقته اي برداشتن من رو گذاشتن تو آن كال! و واقعا عصباني هستم از اين شورت نوتيس. و همه چيم بهم گره خورده.
از دو ماه پيش بليط تئاتر خريدم براي هفته ديگه. نوبت دندون پزشكي هفته ديگه.
ماه ديگه هم درست همون تايمي كه من ميخوام وكيشن بگيرم!
از دو ماه پيش بليط تئاتر خريدم براي هفته ديگه. نوبت دندون پزشكي هفته ديگه.
ماه ديگه هم درست همون تايمي كه من ميخوام وكيشن بگيرم!
چه خوش گذشت
هر چند كه خيلي تو رفت و امد بودم همه اش ولي خيلي خنديدم و صورتم درد گرفت
هر چند كه خيلي تو رفت و امد بودم همه اش ولي خيلي خنديدم و صورتم درد گرفت
November 16, 2025 at 5:55 AM
چه خوش گذشت
هر چند كه خيلي تو رفت و امد بودم همه اش ولي خيلي خنديدم و صورتم درد گرفت
هر چند كه خيلي تو رفت و امد بودم همه اش ولي خيلي خنديدم و صورتم درد گرفت
امروز رو مرخصي گرفتم.از همه چيز overwhelm بودم
صبح زنگ زدم به مامان و جفتمون همين طوري كه اروم صحبت ميكرديم كارهاي خودمون هم انجام ميداديم. گاهي در سكوت فقط صداي آشپزخونه ميومد و من پرت ميشدم به زمان هاي خيلي دور!
اينقدر ادامه داديم تارحجك اينترنتش تموم شد و سريال محبوبش شروع و گفت برو خونتون ديگه!
صبح زنگ زدم به مامان و جفتمون همين طوري كه اروم صحبت ميكرديم كارهاي خودمون هم انجام ميداديم. گاهي در سكوت فقط صداي آشپزخونه ميومد و من پرت ميشدم به زمان هاي خيلي دور!
اينقدر ادامه داديم تارحجك اينترنتش تموم شد و سريال محبوبش شروع و گفت برو خونتون ديگه!
November 14, 2025 at 3:44 PM
امروز رو مرخصي گرفتم.از همه چيز overwhelm بودم
صبح زنگ زدم به مامان و جفتمون همين طوري كه اروم صحبت ميكرديم كارهاي خودمون هم انجام ميداديم. گاهي در سكوت فقط صداي آشپزخونه ميومد و من پرت ميشدم به زمان هاي خيلي دور!
اينقدر ادامه داديم تارحجك اينترنتش تموم شد و سريال محبوبش شروع و گفت برو خونتون ديگه!
صبح زنگ زدم به مامان و جفتمون همين طوري كه اروم صحبت ميكرديم كارهاي خودمون هم انجام ميداديم. گاهي در سكوت فقط صداي آشپزخونه ميومد و من پرت ميشدم به زمان هاي خيلي دور!
اينقدر ادامه داديم تارحجك اينترنتش تموم شد و سريال محبوبش شروع و گفت برو خونتون ديگه!