Maryam
mamix.bsky.social
Maryam
@mamix.bsky.social
hmmm...
این نکته در پادکست جدید که چرا تو اتوبوسها برای آدمهای چاق صندلی مخصوص نیست، فکرم رو واقعا مشغول کرد.
اول فکر کردم برای طراحی یه چیز عمومی معمولا متوسط جامعه رو درنظر می‌گیرند. مثلا ساختمونها رو برای بدترین زلزله‌ای که ممکنه ۱۰۰۰۰۰ سال یک بار اتفاق بیفته طراحی نمی‌کنند. چون احتمالش کمه و اقتصادی نیست.
December 13, 2025 at 1:42 PM
یه همکار ایرانیم برگشته به اون همکار غیر ایرانیم گفته تو ایران دیگه بارون نمیاد. :/
طرف اومده امروز ازم می‌پرسه واقعا تو ایران دیگه بارون نمیاد؟
گل من یه چرتی رو گفتی، مسئولیت توضیح پدیده گرمایش زمین و سوء مدیریت زیست محیطی رو گردن بقیه هموطنات ننداز. کامل خرفهم کن مخاطبو.
December 11, 2025 at 8:41 PM
امروز یه روزی بود که ایرانی بودن و پاسپورت ایرانی باعث شد از یه فرصت خیلی جالب توجهی در محل کار نتونم استفاده کنم که حقم هم بود.
خیلی افسوس نمی‌خورم‌ ولی اگه بگم اصلا ناراحت نشدم، دروغه.
December 10, 2025 at 8:52 PM
۷ سالم اینطورا بود. سر کوچه یه مغازه خرازی بود. از اینها که همه چی دارن. هرچی پول داشتم، برداشتم، رفتم اونجا و اون‌طور که تو ذهنمه مدتهای طولانی وایسادم. زنها میومدن خرید می‌کردن و می‌رفتن. منم کوچیک و خجالتی وایساده بودم و کسی ازم نمی‌پرسید چی می‌خوام.
December 10, 2025 at 4:34 AM
Wordle 1,634 2/6

⬜⬜⬜🟨🟩
🟩🟩🟩🟩🟩
December 10, 2025 at 3:12 AM
رفتم فیلمهای ماراتن کیش رو باز کردم و نمی‌دونم چرا به عنوان یه زن ایرانی گریه‌ام گرفت. احساساتی شدم نم‌دونم چرا.
December 5, 2025 at 7:03 PM
امروز حین مکالمه فارسی به همکار ایرانیم، طبعا مرد، یه نسل از من بزرگتر، یه کلمه استفاده کردم. یهو برگشت گفت اینی که گفتی خیلی زشته. نگو جایی. خیلی کلمه ابتدایی و ساده‌ای بود.
می‌خواستم بگم والا سیم‌کشی مغز شما ایراد داره. که نگفتم. مع الاسف.
December 2, 2025 at 3:27 AM
ایرفرایر جدید خریدم و رفتم دفترچه‌شو مطالعه کنم. توش تاکید کرده فقط بسکت و پلیت قابل شستشو در ماشین ظرفشویی هستند. به هیچوجه خود ماشین رو تو ماشین ظرفشویی نشورین :))
November 29, 2025 at 11:29 PM
یه سر رفتم ایکس، یکی یه توییت ساده کمی طنزآلود درباره وضعیت اقامتیش تو امریکا نوشته بود. در کامنتها یه نفر آلتش رو حواله جنازه مادر طرف کرده بود.
واقعا عجیبه. آدمی وجود داره که آنلاین می‌شه و رندم به دیگران فحش رکیک می‌ده. بی‌دلیل. بی‌منفعت. و از اینا زیادن. هربار می‌بینم تعجب می‌کنم.
November 29, 2025 at 2:55 PM
امشب مهمونی آخر سال شرکته و لعنت عالم بر بنده که هیچکدوم از لباسای آبرومندم دیگه تنم نمی‌ره. زن اون موقع که چیپس می‌خوردی، باید فکر اینجاشم می‌کردی. :/
یکی اندازه‌ام شد، اونم باید سیخ وایسم. بشینم، از تمام درزها پاره شده رفته. عالی.
November 28, 2025 at 1:54 PM
رفتم دیدم یونیکلو که دفعه قبل تا انتها سر پس گرفتن جنساش کرده بود تو پاچه‌ام، خیلی پولیورهای قشنگی حراج کرده.
نه لازم دارم، نه پول اضافه دارم، نه حال دارم بکوبم برم، ولی می‌خوام.
November 28, 2025 at 2:38 AM
پریروزا که می‌رفتیم خونه دوستی مهمونی، قبلش سمت محله ایرانیا بودیم. دیدیم لیمو شیرین خیلی خوبی آوردن. خریدیم، ریختم تو پاکت زرقی برقی بردم خونه‌شون. :)
November 27, 2025 at 6:15 PM
خیلی روزهام پر استرس می‌گذره. هوای سرد و مه آلودم مزید بر علتم می‌شه.
November 26, 2025 at 4:25 AM
یه کتاب پائولو کوئیلو به زبان اسپانیایی تو محل کار رهاسازی شده که هرکی خواست برداره. متاسفانه به‌قدری در حلقه نزدیکم به این نویسنده نفرت‌پراکنی کردم که دیگه نمی‌شه برش دارم به دوستم که اسپانیایی می‌خونه بدم.
November 25, 2025 at 1:59 PM
یه پادکستی که البته مدتهاست کوچ کردن یوتیوب رو دنبال می‌کنم. چند نفر آدم سالهاست با اشتیاق بی‌اندازه درباره هری پاتر و قصه‌هاش حرف می‌زنن. هر قسمت درباره یه فصل کتاب. اونقدری که از شوق اینا به یه چیز [هرچی که هست] خوشم میاد از محتوا خوشم نمیاد.
واقعا خوبه یه چیزی رو در جهان اونقدر دوست داشته باشی.
November 24, 2025 at 11:56 PM
نفر بعدی که دور و برم ببینم ما شرقی شادیم رو در هر شبکه اجتماعی شر کرده رو از همه جا بلاک خواهم نمود.
چیه این؟ اه.
November 22, 2025 at 3:39 AM
از سری "من‌کردم‌شمانکنید" ها اینکه گفتم عدسی درست کنم. بسته عدس رو تو شیشه‌اش ریختم و هرچی جا نشد رو ریختم تو دیگ. با کوچیک‌ترین قابلمه شروع کردم و هی داره زیاد می شه، الانه که از قابلمه دوم، که بزرگتر بود، هم بریزه بیرون. پیش به سوی جابه‌جایی به قابلمه سوم و یه هفته عدسی.✌️
November 18, 2025 at 2:08 AM
خانومه تو اینستاگرام درخواست رسپی قهوه ترک کرده و بهش پاسخ دادن. اونم استوری کرده. به عنوان انسان پرورش یافته در مکتب قهوه ترک که تو مهمونی‌های مادربزرگم‌ سینی سینی قهوه ترک تعارف می‌کردن، دستورش رو نپسندیدم. انگار رسپی قهوه ترک مال بابامه. فنجونهاشم بزرگتر از حد لازم بود. اه.

چرا اینجا غر می‌زنم حالا؟
November 13, 2025 at 9:11 PM
یه ساعت مچی خریدم [و شوهرم گولم زد البته که بخر] که هیچ عددی یا نشانه‌ای واسه عددها نداره. یه صفحه خالی و دو سه تا عقربه. یه کم رو مخه.
همچنان دشمن ساعتهای هوشمندم و نمی‌خرم.
November 11, 2025 at 6:04 PM
فقط ۸۰۰ روز تو اپ wordle بازی کردم. وقتی اپش رو نداشتم‌ هر روز تو صفحه وبش بازی می‌کردم.
تازه می‌رم تحلیلش از بازیم رو می‌خونم. اون بازی جدید pip هم هر روز انجام می‌دم. خیلیم دوست دارم.
کاپ‌ علافی رو بدین من برم.
November 10, 2025 at 3:08 PM
کار بیهوده اخیرم هم این بوده که مدتیه هرچی پرتقال خوردم، پوستش رو خلال کردم. هی نگاه می‌کنم به رنگش، خوشم میاد.
November 10, 2025 at 4:54 AM
برای وداع با همکاری اومدیم ناهار رستوران ترکی. اول فکر کردم دارم اشتباه می‌کنم یا موقته. ولی الان بیشتر یه ساعته داره قرآن پخش می‌کنه. انگار مجلس ختم.
اسم رستورانه هم آنتالیاست. بابا آنتالیا واسه ما جای فسق و فجور بود عمو
November 4, 2025 at 6:17 PM
موندم چطور هنوز کسایی هستن که باورشون نشده. طرف از تورنتو سر درآورده. دنیای کثافت.
October 31, 2025 at 1:49 AM
همکار جدیدمون در اولین گام زد و کلی فایل مهم که از دو سه سال پیش در پروژه بود رو پاک کرد.
زیبا.
وقتم امروز صرف تلاش برای ریکاور کردن اینا شد. امیدوارم برگردن.
October 30, 2025 at 7:49 PM
خانوم روس/اوکراینی جدید، از روز دوم نیم ساعت یه بار می‌گه کار بده من انجام بدم. باید بشینم یه مقدماتی براش آماده کنم تا بتونه شروع کنه. استرس گرفتم از دستش. یه دیقه آروم بشین اون آموزشهای بدو ورودتو ببین، تا من آماده کنم اینا رو.
October 29, 2025 at 12:29 PM