گفتیم رهگذر است اما ماند
گفتیم مسافر است و خستگی در میکند و میرود،باز هم ماند.نشست و شروع کرد به بلعیدن ذخیرهی امیدمان
گفتیم:مهمان بدقدمیست،دوسه روز دیگر میرود ولی باز هم ماند، ماند، ماند و تبدیل شد به یکی از اعضای ده
اکنون اندوه کدخدا شده و تمام کوچهها بوی "آه" میدهد
گفتیم رهگذر است اما ماند
گفتیم مسافر است و خستگی در میکند و میرود،باز هم ماند.نشست و شروع کرد به بلعیدن ذخیرهی امیدمان
گفتیم:مهمان بدقدمیست،دوسه روز دیگر میرود ولی باز هم ماند، ماند، ماند و تبدیل شد به یکی از اعضای ده
اکنون اندوه کدخدا شده و تمام کوچهها بوی "آه" میدهد