Olive
olivektr.bsky.social
Olive
@olivektr.bsky.social
ویزام اومد 😭🥹
ایمیل اومد و پاسپورت رو تحویل دادم.
آیا اون برچسب خوشگله رو توش می‌زنن؟ 🥲
چشمم به اینباکس جی‌میلم خشک شد و این ایمیل لامصب نیومد 😭
December 9, 2025 at 9:40 AM
ایمیل اومد و پاسپورت رو تحویل دادم.
آیا اون برچسب خوشگله رو توش می‌زنن؟ 🥲
چشمم به اینباکس جی‌میلم خشک شد و این ایمیل لامصب نیومد 😭
December 5, 2025 at 8:49 AM
چشمم به اینباکس جی‌میلم خشک شد و این ایمیل لامصب نیومد 😭
December 2, 2025 at 2:22 PM
توی دستشویی شرکت برامون استند پد مای‌لیدی گذاشتن.
جالب و قابل تقدیر 🥹
November 19, 2025 at 1:58 PM
منتظر چندتا خبرم و به قدری اضطرابم زیاده که عملکرد بدنم کلا مختل شده.
کاش خبرهای خوب زودتر بیان سراغم.
November 15, 2025 at 9:02 AM
بچه‌های توییتر می‌گن مثل اینکه شمع جواب می‌ده:

🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️
November 2, 2025 at 8:00 PM
نیم ساعت تو پروتئینی چرخیدم تا با خودم کنار بیام هفتصد هزار تومن بدم برای نیم‌کیلو گوشت چرخ‌کرده گوساله.
اون وسط آقای حکایتی رو دیدم، بامزه بود، چشم تو چشم شدیم بهم سلام کرد. منم با یه ذوقی یهو گفتم سلاااام 😍
حالا یه صدایی تو سرم هی داره می‌خونه:
قصه‌ی باغ بزرگ
قصه‌ی گل قشنگ...
September 9, 2025 at 5:31 PM
در بلاتکلیف‌ترین حالت زندگیمم.
I know you don't care BTW.
August 26, 2025 at 6:53 PM
امروز یکی از غمگین‌ترین روزهای زندگیم بود.
تقریبا تمام روز یا گریه کردم یا چشمام توش اشک جمع بود.
ولی، درست می‌شه و یه روزی گریه‌ی خوشحالی می‌کنم. 🥹
اما تا اطلاع ثانوی غم لونه کرده در من.
July 17, 2025 at 9:21 PM
این سفارت وامونده رو هم باز کنین دیگه 🙄
July 4, 2025 at 8:47 AM
دلم می‌خواد دیگه هیچ خبر جدیدی نیاد.
پاشم برم سر خونه و زندگی خودم. خونه‌مو همونطوری ول کردم اومدم. بی‌قرارم.
هرکسی که توی این شرایط نیست غلط می‌کنه دلش می‌خواد این جنگ کوفتی ادامه پیدا کنه. همه آوارگی و بدبختیش برای ماست. اینا هم موندنی هستن، با طولانی شدن جنگ همینطوری جمع نمی‌کنن برن.
June 24, 2025 at 2:13 PM
چرا هیچ خبری از کشته‌شده‌های غیرنظامی نمیاد؟
مگه می‌شه انقدر وسط شهر رو بزنه و هیچ تلفاتی نداشته باشه؟
June 23, 2025 at 8:44 PM
خیلی خودمون حالمون خوبه، طرف از اونور مرزها در حالی که زندگی روتین‌اش در سایه صلح و آرامش برقراره، دوست نداره جنگ تموم بشه.
از هیچی به اندازه این ایده‌ها حالم به هم نمی‌خوره الان. اگه خیلی علاقه داری پاشو بیا از نزدیک کنار هم آواره باشیم.
June 21, 2025 at 7:58 PM
این روزا فاصله بین خنده و گریه‌م کوتاه شده، کافیه یکم تنها باشم تا برم ته چاه ناامیدی و وحشت، کافیه یکم بشینم فکر کنم تا اشک‌هام سرازیر بشه. کاش آخرش خوب بشه همه چی.
June 11, 2025 at 7:38 PM
یه جوری نسبت به نوشتن راجع به خودم تو شبکه‌های اجتماعی حس عدم‌امنیت دارم که حتی اینجا که آخر دنیا محسوب می‌شه هم دیگه راحت نیستم بنویسم. ولی کاش می‌تونستم بشینم برای یه غریبه از این روزهام بگم. خودم باورم نمی‌شه توی همچین شرایطی هستم. هربار که از بیرون به خودم نگاه می‌کنم شوکه می‌شم.
June 5, 2025 at 6:59 AM
حالا که جمع بی‌ریاس
September 24, 2023 at 12:32 PM