Zeinab
zeinaba.bsky.social
Zeinab
@zeinaba.bsky.social
تمرین تونگلن: استنشاق درد دیگران و بازدم شفا و همدردی برای انسان در رنج
تمرین تونگلن برای من این است که با درست کردن مدارک دادگاه، روی نفسم تمرکز کنم و رنج اون رو تنفس کنم و بازدمم شفقت و شفای ازین درد، باشد. شاید که این رنج فرصتی برای رشدم باشد.
December 24, 2025 at 10:28 AM
به‌نظرم لاک ، بزن نزن داره. هر لاک و ژل و کوفتی رو قلنبه نزنین روی ناخن‌های قشنگتون. تمیزی اصل اوله
December 22, 2025 at 1:22 PM
چی میشه اگه شب یلدا رو بخوابیم؟ انار و خرمالو و پسته تخمه هم که هیچ. نه میخوام بدونم که چی میشه
December 22, 2025 at 1:18 PM
بچه‌م پسفردا صبح میرسه. بهش میگم بزغاله ۲۰سالت شده، کادو چی میخوای؟ میگه هیچی.
December 17, 2025 at 3:40 PM
اینجا پرایوت نشده هنوز؟ پارانویا دارم خوشم نمیاد
December 17, 2025 at 3:39 PM
بچه خودش رو توی استرالیا ممنوع‌الخروج کرده، که یه وقت بچه با خواهرم نره سفر :(
December 17, 2025 at 3:37 PM
دنیا توی این ۲-۳ماه ، دنیام بیش از پیش متلاطمه. خواهرم و جدایی و کار نداشتن، بچه‌ش چی میشه، دادگاه، اذیت و آزار. سرطان (۳باره) دوست نزدیکم، شبها بهش سرمیزنم و از دیدنش آروم میشم. مردک مو‌‌زرد و فشار بیشتر. نمیدونم چرا قلبم نمی ایسته. نکنه دخترم بیاد و بریم سفر و بعد نذارن برگرده سر دانشگاهش.
December 3, 2025 at 2:20 PM
مامانم میگه امروز دیده یک جاهایی از حیاط اصلا چمن نداره. بعد دقت کرده دیده اونجا مسیر پیاده‌روی دایره‌وار و مداوم خواهرم هست
November 4, 2025 at 11:02 PM
خواهرزاده‌ام دیروز میگفت این مامان منه و nobody can take her away from me. امیدوارم این روزهای سخت بگذره جوری که دو سال دیگه بگیم ، دیدی ما ازین پریشانی نجات پیدا کردیم.
October 31, 2025 at 1:59 AM
بچه داره میره خونه خاله‌ش چند روز. اونشب گفت میدونی بیشترین چیزی که خوشحالم میکنه چیه؟ اینکه قراره صبحونه نون و پنیر بخورم.
October 31, 2025 at 1:52 AM
یوتیوب کینگرام رو میبینم که ویدئو از سفرش به قشم گذاشته. تاریخ و ساعت اون پایین صفحه، لوگوی مستی و راستی گوشه چپ بالای صفحه، خودش صندلی عقب نشسته و قصه میگه. همه‌ چیز سورئاله و بهش حسودیم میشه
October 24, 2025 at 8:46 PM
دلم زرشک‌پلو با مرغ خوشمزه میخواد.
October 24, 2025 at 5:16 AM
تحلیل ما اینه که به دلیل اینکه دیگه بچه تو خونه نداریم و رفت‌ و آمدمون با آدمهای بچه‌ کوچیک‌دار هم کم‌ شده، ویروس و مریضی نمیاد تو این خونه و ایمنی بدنهامون اومده پایین. چون توی این یک سال و نیم گذشته، هریار سرما خوردیم، بسیار طولانی و کمرشکن بوده. میدونم تحلیل خیلی علمی‌ای کردم پس تا برنامه بعد خدافظ
October 18, 2025 at 5:50 PM
دو روزه به یوگای فردا صبح فکر میکنم و‌خوشحال میشم. خواب نمونم فقط
October 18, 2025 at 5:44 PM
موچین زردم گم شده :(
October 17, 2025 at 6:20 PM
یه پسر الاغی، دل بچه‌ رو داره میشکنه و من متاسفانه باید تماشا کنم تا خودش کم‌کم رها کنه. چون به توصیه‌های من هیچ وقعی نمی‌نهد و میگه مامان تو هیچ تجربه‌ای نداری، با اولین کسی که دیدی عروسی کردی.
October 3, 2025 at 12:15 AM
خواهرزاده هشت ساله‌ام غروبها زنگ میزنه براش قصه‌های بامزه و خنده‌دار از بچگیم تعریف کنم. بعد میره شام میخوره مسواک میزنه و بعد از بوس بغلهاش، دوباره زنگ میزنه که براش قصه‌ قبل از خواب بخونم. :**
September 30, 2025 at 3:58 PM
با سرماخوردگی و گلودرد به‌روزم
September 30, 2025 at 3:54 PM
دیروز ترفیع شغلی گرفتم، البته هیچی به حقوقم اضافه نمیشه :))
September 23, 2025 at 8:45 AM
در حقیقت میتونم براتون بگم من از هفته پیش که بین افتادن از کوه (و مردن) و نیافتادن، نیافتادن رو انتخاب کردم و جنگیدم، استرس زندگی برام رنگ باخته.
September 22, 2025 at 8:23 PM
بچه در مورد اینکه این قانون احمقانه چجوری ممکنه آینده کاریش رو عوض کنه حرف میزد. گفتم مامان جون نگران نباش این زندگی هزار تا چرخ میخوره
September 22, 2025 at 8:21 PM
در گروه نوه‌های فامیل، دخترعمه مذهبی چادری من ضمن سلام وآرزوی سلامتی برای همه دعا کرده که ایران دوباره به دوران شکوه و عظمت خودش مثل زمان کوروش بزرگ برگرده و همه آرزوهایی که این مرد بزرگ برای این مملکت داشته، محقق بشه.
فکر کنم سطلی شده :(
September 6, 2025 at 7:07 AM
نمیدونم چیه قضیه، لباسهام کوچیک میشن ولی آستینهاشون بلند میشن
August 30, 2025 at 10:58 AM
دونفره تلک تلک داریم از خونه میریم “بیرون” که کتری بخریم :)))
August 25, 2025 at 3:11 PM
دختر رفت، پرنده‌ها دسته دسته کوچ میکنند،و من موندم در گوشه اتاق‌خواب زیر سیاهی‌‌ای که مثل لباس غواصی، تنم رو فشار میده و نمیذاره نفس بکشم
August 25, 2025 at 2:43 AM