zeynabak.bsky.social
@zeynabak.bsky.social
یه وقتایی فکر می‌کنم اگر این کوه‌ها نبودن و هر از گاهی از پشت آلودگی‌ها چهره نشون نمی‌دادن تحمل این شهر غیرممکن می‌شد.
December 2, 2025 at 7:02 AM
رقص و شادی بکنیم
دلمونو راضی بکنیم
December 2, 2025 at 6:30 AM
وضعیت من
December 1, 2025 at 11:48 AM
امروز در کافه زینبکان
November 29, 2025 at 12:31 PM
شبا دارم شهر نوی محمود زند مقدم ر می‌خوانم. زندگی زن‌های شهر نو حسابی تلخه ولی لابه‌لاش جمله‌ها و اصطلاحات و روایت‌های شیرین کم نداره. اینجا زری خانم، یکی از زن‌های شهر نو، داره روایت یه باری که رفته بودن تماشای تعزیه ر می‌گه:
November 22, 2025 at 8:52 AM
امروز رفتم خرید کردم و پرده‌های خانه‌ی جدید ر گرفتم.‌ رارندگی دیگه خیلی برام راحت شده.
November 9, 2025 at 11:15 AM
اییین پیروزی خجسته بادا
اییین پیروزی
October 21, 2025 at 7:54 AM
بازیابی سنت کافه x+ان

اون دکوری‌ها رو هم امروز این شکلی چیدم
October 19, 2025 at 2:12 PM
امروز بی‌نهایت طرح کشیدم. خودم از بینشان اینه پسندیدم. دادم جپت هم عکسشه درست کرد. داخل اون باکس وسط ر می‌شه چوبی کرد.
October 18, 2025 at 7:37 PM
دارم برای خانه‌ی جدید کمد و کابینت طراحی می‌کنم. خیلی از این کارا خوشم می‌آد.
October 18, 2025 at 1:17 PM
:)))
September 15, 2025 at 1:04 PM
تو قابلمه کیکای لیوانی پختم.
September 8, 2025 at 5:01 PM
ناهار در چارگاه
July 29, 2025 at 12:26 PM
براشون عکس از گندیدگی لیمو فرستادم تو مرحله‌ی اول گفتن اینا درسته «لکه» داره ولی توش سالم و تازه و قابل استفاده است. :)))
July 28, 2025 at 11:56 AM
دلم برای خیره شدن به سقف خانه تنگ شده بود.

نفسی بیا و بنشین
June 24, 2025 at 4:14 PM
امروز در کافه زینبکان
May 16, 2025 at 2:49 PM
هنوز به دستم نرسیده ولی بفرمایید این عکسشه:
May 7, 2025 at 4:57 PM
سرنوشت صبحانه‌ی امروزم
May 3, 2025 at 12:26 PM
کافه زینبک این روزا یه کم آشفته‌حال و پی‌ام‌اسیه ولی سنت‌ها ر فراموش نکرده.
April 22, 2025 at 10:15 AM
توی کتاب افسانه‌های فضل‌الله مهتدی صبحی یه داستانی مشابهش هست. من که بچه بودم دو جلدی و اسمش افسانه‌ها بود حالا ظاهراً به این اسم هست تو بازار:
April 22, 2025 at 10:11 AM
خوشگذرانی شماره ۲ امروز
(به مایع دمی گوجه که از دیروز زیاد آمده بود یه کم لوبیاسبز اضافه کردم)
April 16, 2025 at 12:42 PM
به قول اون خانم گیلک: خوشگذرانی دارم برای خودم 😌
April 16, 2025 at 9:35 AM
چند روز بود مدام یاد دوستی بودم که یه زمانی خیلی عزیز و نزدیک بود ولی حالا چندساله که دیگه با هم دوست نیستیم و از هم بی‌خبریم.
امروز تو ساندکلاد نفهمیدم دستم به کجا خورد که اینباکسش باز شد. یه پیام نخوانده از ۱۱ سال پیش ازش داشتم.
April 12, 2025 at 6:34 PM
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن تو رو حضرت عباس
April 12, 2025 at 7:59 AM
بار دیگر کافه زینبک
April 8, 2025 at 12:39 PM