teal
almost-e.bsky.social
teal
@almost-e.bsky.social
وقت دکترم هم اینجوری شده که سلام. خبری نیست؟ نه. باشه. پس برو بشین منتظر تا بیاد.
December 26, 2025 at 8:43 PM
آیا من دیوانه و خودخواهم که ترجیح میدم اول ازم بپرسن چه کمکی لازم دارم؟ من میگم بذارین ببینیم در چه حالی هستیم یکی دو روز اول و خبر میدیم حتما. میگن من میام تو خواستی بهمون فحش بده و نمیذارم کسی جز من نوه‌م رو نگه داره. نمیدونم واقعا که چی بگم. حقیقت اینه که رابطه‌مون هم همین‌جوری شکننده و پر از ترکه.
December 26, 2025 at 8:38 PM
روز دلگیری بود راستش. دلم برای مامان بابام تنگ شده. دلم برای جمع دوستامون هم تنگ شده. واقعا چیه این تعطیلات.
December 26, 2025 at 3:54 AM
تندتند چیزی سفارش دادم چون حس کردم دیگه انرژیم چیزی ازش نمونده و باید دوروبر مرتب شه. هر چیزی میاد جعبه داره، دورش پلاستیک داره، باز جعبه‌ش رو گذاشتن تو یه جعبه‌ی دیگه، الکی بند و بساط و دفترچه‌ی توضیحات داره. خیلی آشغال تولید کردم و از خودم بدم میاد.
December 24, 2025 at 12:14 AM
این سیستم قیمت‌دهی هم اینجا گاهی خیلی جالبه. برای درست کردن لوله‌ها قیمت گرفتیم از دو جا تا حالا. برای یه راه‌حل یکسان و متریال یکسان، یکیشون گفته شونزده‌هزار و اون یکی گفته هفت‌هزار. چه‌جوری میشه واقعا.
December 22, 2025 at 6:41 PM
بعد از گشتن‌های بسیار، یک cribی پسندیدم که یه ذره طلاییه. طلایی مات. اون قسمت مکسیمالیست وجودم، از اینکه یکم فرق داشت و با دیوارهای رنگی‌مون جور میشد خوشش اومد. حالا هی میاد میره میگه سلیقه‌ت داره شبیه ترامپ میشه.
December 22, 2025 at 5:33 PM
چقد همه چیزای یلدایی قشنگن ولی.
December 21, 2025 at 7:06 PM
بیشتر تیم هفته‌ی دیگه نیستن ولی من باید مرخصی ذخیره کنم. واقعا هم کار دارم و باید جمع کنم یه چیزایی رو. خوبیش ولی میتینگ کمتره. کاش ولی همین یکی دو تایی که مونده رو هم کنسل کنن.
December 20, 2025 at 12:22 AM
آیا X به شما هم نژاد‌پرستانه‌ترین توییت‌‌ها رو نشون میده؟ یک دونه توییت منطقی و ملایم تو چیزایی که به من نشون میده، مخصوصا به انگلیسی، نیست. عجیب‌ترین conspiracy theoryها رو نشون میده. توییت‌هایی که قشنگ نفرت ازشون می‌باره.
چیکار کردم یعنی من؟
December 20, 2025 at 12:17 AM
رفتیم تور بیمارستان و خیلی به چشمم همه‌ی آدمای دیگه‌ای که اومده بودن تور جوون بودن.
December 20, 2025 at 12:15 AM
خونه‌مون قدیمیه و ما واقعا حواسمون نبود که کم‌کم به خرج میفته. چند ماه پیش لباسشویی و کولر. الانم این لوله‌ها.
December 19, 2025 at 7:26 PM
این خبر کنسل کردن لاتاری گرین‌کارد رو خوندم واقعا فکر کردم شوخیه اولش. یعنی دارن مسخره میکنن اتفاقات این مدت رو. بعد دیدم واقعیه.
December 19, 2025 at 7:21 PM
لوله‌هامون زمان خیلی مناسبی رو پیدا کردن برا ترکیدن.
December 19, 2025 at 7:16 PM
شرقی شاد، نیمه‌های شب، خسته ولی بیدار، نشسته پشت میز آشپزخونه با نون و hummus.
December 17, 2025 at 11:05 AM
ولی خب شنیدم میگن ما شرقی شادیم.
December 17, 2025 at 10:59 AM
روزی ده بار حساب میکنم که تا سه سال دیگه که شاید شاید قانونا عوض شن، مامان و بابام چند سالشون میشه.
December 17, 2025 at 10:42 AM
واقعا چرا یه رباتی نمی‌سازن که فقط کارش این باشه که لباس‌ها رو بندازه تو لباسشویی. در بیاره. تا کنه. بذاره سر جاش. سخته؟ فقط اون قسمت تا کنه بذاره سر جاش چی؟
December 17, 2025 at 2:07 AM
وسط کار بودم یکی زنگ در رو زد. ایگنور کردم. دوباره زنگ زد چک کردم دیدم یک آقاییه با لباسی منقش به پرچم آمریکا و کلاه قرمز. راستش استرسی شدم ولی باز ایگنور کردم. دفعه‌ی سوم که زنگ زد با استرس پاشدم رفتم در رو باز کردم.
December 17, 2025 at 2:04 AM
حالا شاید بگین مگه مجبوری؟ که خب به غیر اینکه کمک لازم داریم، سرکارمون یه benefitطوری داریم که راه استفاده‌ش، اگه مسیرIVF یا اداپشن رو نرفته باشی، فقط همینه. دیگه میگم اگه شد استفاده کنم برا چند هفته.
December 17, 2025 at 1:40 AM
با یک postpartum doula حرف زدم برای اون چند هفته‌ی اول بعدش. مهربون و ساپورتیو بود ولی نه زیادی. چیز عجیبی نگفت.
نه اینکه من انتظار داشتم در بیست دقیقه صحبت به انرژی ماه و سنگ و کریستال برسه. دروغ میگم. داشتم. بدبین بودم. ولی خب اینم بهتر بود از انتظارم.
با این حال خیلی انرژی گرفت ازم.
December 17, 2025 at 1:21 AM
باید بریم تور بیمارستان این هفته. وقت دکتر هم دارم. یکی دو تا کلاس مربوط هم بالاخره اسم نوشتم. باید دنبال کمک هم بگردم و کمی دیر شده. همه‌چی داره خیلی جدی میشه.
December 15, 2025 at 6:46 PM
خیلی خسته‌ام. این ده روزی که مونده تا یک هفته تعطیلی کاش زود بگذره.
December 15, 2025 at 1:16 AM
تو عکس‌ها و ویدیوهای خبرهای این چند وقت، چشمم هی دنبال دختر کوچیک آقای وکیله. هی فکر میکنم نباید تو این جو و جمع‌ها باشه ولی چیکار میشه کرد.
December 13, 2025 at 11:10 PM
دعوتیم رستوران ایرانی‌ای که موسیقی زنده داره. یه مهمونی خیلی کوچیکه ها ولی واقعا سختمه به فضا که فکر میکنم. حدسم اینه که با همه‌ی کوچک بودن و مثلا دورهمی بودن قضیه آدم‌ها مجلسی میان و میرن مو و اینا درست میکنن. کلی هم تعارف میخواد در هوا باشه. سروصدا رو هم نمیتونم یکم.
میدونم خیلی دارم غر می‌زنم.
December 13, 2025 at 9:26 PM
واقعا شانس آوردم که نخود لوبیا دوست دارم. کنسرو گوجه، کنسرو لوبیا و شیر نارگیل رو میریزم تو قابلمه. یکم ادویه. گاهی اسفناج. ماست ترش هم موقع خوردن اضافه میکنم اگه باشه. خیلیم راضیم میکنه.
December 13, 2025 at 9:19 PM