ایشالا که میافتد
ایشالا که میافتد
حتی به قیمت اینکه بابام شش صبح لندن زنگ بزنه خفت جریمههای سرعت غیرمجاز رو بهم بده.
حتی به قیمت اینکه بابام شش صبح لندن زنگ بزنه خفت جریمههای سرعت غیرمجاز رو بهم بده.
بعد دلم خوشه آشغالا رو ریسایکل میکنم.
البته که دنیایی که بهشت فاشیستها شده همون زودتر طوفان نوح بیاد.
بعد دلم خوشه آشغالا رو ریسایکل میکنم.
البته که دنیایی که بهشت فاشیستها شده همون زودتر طوفان نوح بیاد.
بیدار شدم، آرا بیرا-خط چشم سایه-گوشواره، انتخاب انگشتر با دقت، کت fur .
میرم چراغونی کریسمس ببینم بنوشم و برقصم-قاچ زین زندگی رو بچسبم.
بیدار شدم، آرا بیرا-خط چشم سایه-گوشواره، انتخاب انگشتر با دقت، کت fur .
میرم چراغونی کریسمس ببینم بنوشم و برقصم-قاچ زین زندگی رو بچسبم.
ولی سه ساعته هنوز بین حواله اعضا اسافلش به من و 💋💖 مکالمه ادامه داره.
ولی سه ساعته هنوز بین حواله اعضا اسافلش به من و 💋💖 مکالمه ادامه داره.
خیلی عاقل بود نگران بودم سبکسری نکرده بزرگ شه.
ولی در درون من اژدهایی بود که میخواست طرف مقابل رو با چوب بزنه!
خیلی عاقل بود نگران بودم سبکسری نکرده بزرگ شه.
خیلی عجیب و ترسناک بود، بدنم هیچ همکاری باهام نمیکرد.
خیلی عجیب و ترسناک بود، بدنم هیچ همکاری باهام نمیکرد.
ولی هنوز نفهمیدم چهجوری زیرشلوار پشمیم رو با بقیه ماجرا ست کنم.
ولی هنوز نفهمیدم چهجوری زیرشلوار پشمیم رو با بقیه ماجرا ست کنم.
ولی هنوز نفهمیدم چهجوری زیرشلوار پشمیم رو با بقیه ماجرا ست کنم.
عاشق و شوریده نیستم، عاقل و مایل به بودن در کنار همام.
علاوه بر دوری، باید برگردم زندگی عادی خودم با همه گرفتاریها و روزمرگیها و حاشیههای ناخواسته.
Me no likey
عاشق و شوریده نیستم، عاقل و مایل به بودن در کنار همام.
علاوه بر دوری، باید برگردم زندگی عادی خودم با همه گرفتاریها و روزمرگیها و حاشیههای ناخواسته.
Me no likey
در یک حجمی از ملال مثل قیر فرو رفتیم، که شنبه بعد از ظهر هر دو لپتاپ رو روشن کردیم مشغول کار شدیم.
در یک حجمی از ملال مثل قیر فرو رفتیم، که شنبه بعد از ظهر هر دو لپتاپ رو روشن کردیم مشغول کار شدیم.
از سفر و دیدن جاهای عجیب مشعوفم، از زیاد در راه بودن و هی جمع و پهن کردن خستهم و هومسیک خونهی خودم.
کسب جمعیت از آن زلف پریشان میکردم.
از سفر و دیدن جاهای عجیب مشعوفم، از زیاد در راه بودن و هی جمع و پهن کردن خستهم و هومسیک خونهی خودم.
کسب جمعیت از آن زلف پریشان میکردم.
به هر حال من فرنگام، شاید مشغول سفرم و ساعاتی از روز به ایران فکر نمیکنم و بهم خوش میگذره. بعد نمیتونم این لحظات رو با عزیزانم در ایران شر کنم، دلم نمیاد زنگ/مسج بزنم بپرسم چه خبر؟ یهو میبینی یه هفته ست سراغ نگرفتم چون عذاب وجدان.
به هر حال من فرنگام، شاید مشغول سفرم و ساعاتی از روز به ایران فکر نمیکنم و بهم خوش میگذره. بعد نمیتونم این لحظات رو با عزیزانم در ایران شر کنم، دلم نمیاد زنگ/مسج بزنم بپرسم چه خبر؟ یهو میبینی یه هفته ست سراغ نگرفتم چون عذاب وجدان.
فرداش گفت سرما خوردی؟ گفتم نه، period flu.
گفت ای بابا چقدر ماجرا دارین (همدردانه).
شروع کردم در باب باگهای خلقت در تولید مثل و استواری تبعیضهای جنسیتی بر همین باگها و چه فشاریه با وجود اینها لای چرخ سرمایهداری هم رفتن و …
دیگه خودم خسته شدم، سخنرانی رو متوقف کردم.
فرداش گفت سرما خوردی؟ گفتم نه، period flu.
گفت ای بابا چقدر ماجرا دارین (همدردانه).
شروع کردم در باب باگهای خلقت در تولید مثل و استواری تبعیضهای جنسیتی بر همین باگها و چه فشاریه با وجود اینها لای چرخ سرمایهداری هم رفتن و …
دیگه خودم خسته شدم، سخنرانی رو متوقف کردم.
در واقعیت ولی سایزش یه جوریه که من دو تا پام هم اونقدر همدیگه رو خوب نمیشناسند که تو این تخت بخوابند.
در واقعیت ولی سایزش یه جوریه که من دو تا پام هم اونقدر همدیگه رو خوب نمیشناسند که تو این تخت بخوابند.
من به مقصد نمیرسم.
من به مقصد نمیرسم.
دانشجویان «پیشکسوت» با همون فروتنی کاذب و لبخند مصنوعیشون مناسب «شأن اجل» دانشکده حقوق.
به قول پریچه به خیر گذشت.
دانشجویان «پیشکسوت» با همون فروتنی کاذب و لبخند مصنوعیشون مناسب «شأن اجل» دانشکده حقوق.
به قول پریچه به خیر گذشت.