به جز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد.
در جوانی و در هجو هماتاقی رفقام که در مقام پاسخ به درخواست تغییر عادت آزارندهاش از یارش شاهد آورده بود که: همینجوری خوبی :) معری سروده بودم، یک بیتش این بود:
دوش گفتی که من را چون که منم میخواهی
این همه لطف و صبوری تو علافم کرد
در جوانی و در هجو هماتاقی رفقام که در مقام پاسخ به درخواست تغییر عادت آزارندهاش از یارش شاهد آورده بود که: همینجوری خوبی :) معری سروده بودم، یک بیتش این بود:
دوش گفتی که من را چون که منم میخواهی
این همه لطف و صبوری تو علافم کرد
کادر تصویر پیرمرد قشنگنتر هم بود🤭
کادر تصویر پیرمرد قشنگنتر هم بود🤭
عاشق هم نشدم.
عاشق هم نشدم.
اگر نمیشناختمش جا داشت بهم بربخوره، از حالا؟ شیر و شکر و خامه؟ :)))) تازه یک هفته پیش هم ازم درباره نوع گوشتی که میخورم پرسید :)))))))))
اگر نمیشناختمش جا داشت بهم بربخوره، از حالا؟ شیر و شکر و خامه؟ :)))) تازه یک هفته پیش هم ازم درباره نوع گوشتی که میخورم پرسید :)))))))))
البته غیر از این که کارم روی نسخه مطلوب به تعویق افتاد درگیر این هم شدم و همینطور وقت است که تلف میکنم به خاطر یک رقم جابهجا😏
«اللهم وفقنی باتمام هذا الکتاب»
دعای خوانندهی خوشخط😍
ای همهی خدایان مرا به اتمام این کتاب توفیق دهید🤲
البته غیر از این که کارم روی نسخه مطلوب به تعویق افتاد درگیر این هم شدم و همینطور وقت است که تلف میکنم به خاطر یک رقم جابهجا😏
«اللهم وفقنی باتمام هذا الکتاب»
دعای خوانندهی خوشخط😍
ای همهی خدایان مرا به اتمام این کتاب توفیق دهید🤲
در قاب آینهی دستِ دوّمِ کنجِ خیابان
در قاب آینهی دستِ دوّمِ کنجِ خیابان
پر عقاب آفت جان عقاب شد 🫠
پر عقاب آفت جان عقاب شد 🫠
ز بهر روشنیِ🖤 مرا ندیم📘
ز بهر روشنیِ🖤 مرا ندیم📘
کاش به قدر این یک مصرعِ میرزاحبیب خراسانی حرفِ هیچِ ماندگار داشتم در این هیچستان!
کاش به قدر این یک مصرعِ میرزاحبیب خراسانی حرفِ هیچِ ماندگار داشتم در این هیچستان!
یعنی از آزار و بیدادِ فلان یا فلانی
دقیقتر یعنی از رنجِ «دخالت» و «تعدی» فلان و فلانی. چرا که این عضو گرامی ابزار «دستبرد» است. موزیل میگه خیلی عجیبه که دست اینقدر عضو ستایش شدهای است، دستِ محبوب مثلاً. چون که در اصل به قدر پوزهی سگ در تماس مستقیم با هر پلیدی است.
شطحیات دستی :)
یعنی از آزار و بیدادِ فلان یا فلانی
دقیقتر یعنی از رنجِ «دخالت» و «تعدی» فلان و فلانی. چرا که این عضو گرامی ابزار «دستبرد» است. موزیل میگه خیلی عجیبه که دست اینقدر عضو ستایش شدهای است، دستِ محبوب مثلاً. چون که در اصل به قدر پوزهی سگ در تماس مستقیم با هر پلیدی است.
شطحیات دستی :)