لابد ابر دریای اندوه
@todmuede.bsky.social
سوگوار–
به جز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد.
به جز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد.
در راه خانهام برای ناهار وایستادم از این زیبای خزانزده عکس بگیرم یک پیرمرد بامزه از اون ور خیابون اومد موبایلش را گرفت سمتم که عکسی که گرفته را ببینم و گفت خیلی قشنگه من هم داشتم رد میشدم عکس گرفتم ازش :))
کادر تصویر پیرمرد قشنگنتر هم بود🤭
کادر تصویر پیرمرد قشنگنتر هم بود🤭
December 15, 2025 at 11:09 AM
در راه خانهام برای ناهار وایستادم از این زیبای خزانزده عکس بگیرم یک پیرمرد بامزه از اون ور خیابون اومد موبایلش را گرفت سمتم که عکسی که گرفته را ببینم و گفت خیلی قشنگه من هم داشتم رد میشدم عکس گرفتم ازش :))
کادر تصویر پیرمرد قشنگنتر هم بود🤭
کادر تصویر پیرمرد قشنگنتر هم بود🤭
دو هفتهی دیگه دو روز قراره بروم پیش این رفیقم در آلمان که چند دقیقه پیش خیلی جدی پیغام داده: قهوه با شیر یا شکر یا خامه؟ :)))))
اگر نمیشناختمش جا داشت بهم بربخوره، از حالا؟ شیر و شکر و خامه؟ :)))) تازه یک هفته پیش هم ازم درباره نوع گوشتی که میخورم پرسید :)))))))))
اگر نمیشناختمش جا داشت بهم بربخوره، از حالا؟ شیر و شکر و خامه؟ :)))) تازه یک هفته پیش هم ازم درباره نوع گوشتی که میخورم پرسید :)))))))))
December 13, 2025 at 8:10 PM
دو هفتهی دیگه دو روز قراره بروم پیش این رفیقم در آلمان که چند دقیقه پیش خیلی جدی پیغام داده: قهوه با شیر یا شکر یا خامه؟ :)))))
اگر نمیشناختمش جا داشت بهم بربخوره، از حالا؟ شیر و شکر و خامه؟ :)))) تازه یک هفته پیش هم ازم درباره نوع گوشتی که میخورم پرسید :)))))))))
اگر نمیشناختمش جا داشت بهم بربخوره، از حالا؟ شیر و شکر و خامه؟ :)))) تازه یک هفته پیش هم ازم درباره نوع گوشتی که میخورم پرسید :)))))))))
از همون نسخهی کذا (کمابیش از بهر پسته آمده و بر شکر اوفتاده)
البته غیر از این که کارم روی نسخه مطلوب به تعویق افتاد درگیر این هم شدم و همینطور وقت است که تلف میکنم به خاطر یک رقم جابهجا😏
«اللهم وفقنی باتمام هذا الکتاب»
دعای خوانندهی خوشخط😍
ای همهی خدایان مرا به اتمام این کتاب توفیق دهید🤲
البته غیر از این که کارم روی نسخه مطلوب به تعویق افتاد درگیر این هم شدم و همینطور وقت است که تلف میکنم به خاطر یک رقم جابهجا😏
«اللهم وفقنی باتمام هذا الکتاب»
دعای خوانندهی خوشخط😍
ای همهی خدایان مرا به اتمام این کتاب توفیق دهید🤲
December 13, 2025 at 11:31 AM
از همون نسخهی کذا (کمابیش از بهر پسته آمده و بر شکر اوفتاده)
البته غیر از این که کارم روی نسخه مطلوب به تعویق افتاد درگیر این هم شدم و همینطور وقت است که تلف میکنم به خاطر یک رقم جابهجا😏
«اللهم وفقنی باتمام هذا الکتاب»
دعای خوانندهی خوشخط😍
ای همهی خدایان مرا به اتمام این کتاب توفیق دهید🤲
البته غیر از این که کارم روی نسخه مطلوب به تعویق افتاد درگیر این هم شدم و همینطور وقت است که تلف میکنم به خاطر یک رقم جابهجا😏
«اللهم وفقنی باتمام هذا الکتاب»
دعای خوانندهی خوشخط😍
ای همهی خدایان مرا به اتمام این کتاب توفیق دهید🤲
طبقات بالاتر بهشت
December 11, 2025 at 12:52 PM
طبقات بالاتر بهشت
تصویرِ زن میانسالِ خستهدلِ ناتوان
در قاب آینهی دستِ دوّمِ کنجِ خیابان
در قاب آینهی دستِ دوّمِ کنجِ خیابان
December 10, 2025 at 6:07 PM
تصویرِ زن میانسالِ خستهدلِ ناتوان
در قاب آینهی دستِ دوّمِ کنجِ خیابان
در قاب آینهی دستِ دوّمِ کنجِ خیابان
از خدایان که پنهان نیست، از شمایان چه پنهان، طاق و رواق مدرسهمان را خععععلی دوست دارم. داغ داغ، پیش از مراسم چانهزنی
December 9, 2025 at 10:53 AM
از خدایان که پنهان نیست، از شمایان چه پنهان، طاق و رواق مدرسهمان را خععععلی دوست دارم. داغ داغ، پیش از مراسم چانهزنی
خرگه مه یا چنان که در ولایت ما گویند: آغل بستن ماه.
October 31, 2025 at 5:03 PM
خرگه مه یا چنان که در ولایت ما گویند: آغل بستن ماه.
میان خورشیدهای همیشه زیبایی تو لنگری است.
October 31, 2025 at 12:55 PM
میان خورشیدهای همیشه زیبایی تو لنگری است.
گاهی به آسمان نگاه کن.
October 29, 2025 at 12:01 PM
گاهی به آسمان نگاه کن.
اشیاء عتیقه :)) لیوان سلطنتی با درپوش حقیر پلاستیکی
October 26, 2025 at 11:28 AM
اشیاء عتیقه :)) لیوان سلطنتی با درپوش حقیر پلاستیکی
معالاسف زیبایی سقف در عکس پیشین معلوم نیست.
میخوای چشمچرانی و حظ بصر را بس کن، بشین پای کارت عیزم!😏
میخوای چشمچرانی و حظ بصر را بس کن، بشین پای کارت عیزم!😏
October 25, 2025 at 10:13 AM
معالاسف زیبایی سقف در عکس پیشین معلوم نیست.
میخوای چشمچرانی و حظ بصر را بس کن، بشین پای کارت عیزم!😏
میخوای چشمچرانی و حظ بصر را بس کن، بشین پای کارت عیزم!😏
اشغال نبودن این گوشهی دنج کتابخانه و این دو میز را چنان به فال نیک میگیرم که خودفریبی مرزهای وهم را در مینوردد و اصلاً کی به کیه همین امروز کار این ترجمه تمومه🥳
October 25, 2025 at 9:57 AM
اشغال نبودن این گوشهی دنج کتابخانه و این دو میز را چنان به فال نیک میگیرم که خودفریبی مرزهای وهم را در مینوردد و اصلاً کی به کیه همین امروز کار این ترجمه تمومه🥳
زیر بارون آدما رنگینکمونیتر ومهربونترند.
October 22, 2025 at 2:45 PM
زیر بارون آدما رنگینکمونیتر ومهربونترند.
بابام به نحو دوگانهای دلیل اندوهمه! در حالی که خالی بودن دنیام از وجود او و مادرکم موجهترین دلیل بر اندوه تا دم مرگه، اون روحیهی همیشه شکرگزارش را و اندوه را غنیمت نشمردن فرصت عمر دونستن را جوری درم درونی کرده که انگار اندوه گناهه! آخه چرا باید نهیب درونی بزنی پدر من؟! دلتنگ بودی خب! دلتنگم خب!
October 11, 2025 at 9:43 AM
بابام به نحو دوگانهای دلیل اندوهمه! در حالی که خالی بودن دنیام از وجود او و مادرکم موجهترین دلیل بر اندوه تا دم مرگه، اون روحیهی همیشه شکرگزارش را و اندوه را غنیمت نشمردن فرصت عمر دونستن را جوری درم درونی کرده که انگار اندوه گناهه! آخه چرا باید نهیب درونی بزنی پدر من؟! دلتنگ بودی خب! دلتنگم خب!
از شنبه: در کتابخانه بدکی کار نکردم. البته پراکندهخوانی هم کردم به سنت ولگردی روزهای تعطیل. سخت نگرفتم بر مغز پراکندهام. در راه خانه، ماه بالای دیوار شهر خعععلی چشمنواز بود ولکن دوربین درماندهی موبایلم از ثبت و ضبط زیبایی عاجز ماند.
October 4, 2025 at 6:10 PM
از شنبه: در کتابخانه بدکی کار نکردم. البته پراکندهخوانی هم کردم به سنت ولگردی روزهای تعطیل. سخت نگرفتم بر مغز پراکندهام. در راه خانه، ماه بالای دیوار شهر خعععلی چشمنواز بود ولکن دوربین درماندهی موبایلم از ثبت و ضبط زیبایی عاجز ماند.
امروز هم اعتصابه🇵🇸
October 3, 2025 at 11:55 AM
امروز هم اعتصابه🇵🇸
سلام به روی ماهت! ولی واقعاً این همه تقلا سی چه؟! این بیرون خبری نی! :))
October 3, 2025 at 10:25 AM
سلام به روی ماهت! ولی واقعاً این همه تقلا سی چه؟! این بیرون خبری نی! :))
هرکاری میکنم که مشق موظف را تموم نکنم😏 این مجلد اکتا ایرانیکا که درش داوود منشیزاده واژگان خراسانی ر گردآورده را تورق میکنم. دیدم نوشته شاهد برای «کخ» در اشعار سنایی هست. در گنجور یافتمش، درشتگویی قطعه خععلی مناسب احوالمه: «ها خب! تو ایمنی از گزند چشم بد و آفت نگاه دیگران، چون 🪱 که 🪱نمیزند.»
October 1, 2025 at 2:36 PM
هرکاری میکنم که مشق موظف را تموم نکنم😏 این مجلد اکتا ایرانیکا که درش داوود منشیزاده واژگان خراسانی ر گردآورده را تورق میکنم. دیدم نوشته شاهد برای «کخ» در اشعار سنایی هست. در گنجور یافتمش، درشتگویی قطعه خععلی مناسب احوالمه: «ها خب! تو ایمنی از گزند چشم بد و آفت نگاه دیگران، چون 🪱 که 🪱نمیزند.»
شاهد :)) خلاصه که خدایان بهت قوّت بدهند، درکت میکنم
September 30, 2025 at 2:56 PM
شاهد :)) خلاصه که خدایان بهت قوّت بدهند، درکت میکنم
ویکیپدیا اینجوری میگه
September 27, 2025 at 7:16 PM
ویکیپدیا اینجوری میگه
چقدر به این ارجاع مفتخرم!
فکر میکردم نظمگریزی و روح وحشی و فلانم مسبب این بود که هرگز سطور دفتر مشق را جدی نمیگرفتم و به هر جهتی که خوش داشتم مینوشتم، نگو این را هم احتمالاً از بابا تقلید میکردم.
فکر میکردم نظمگریزی و روح وحشی و فلانم مسبب این بود که هرگز سطور دفتر مشق را جدی نمیگرفتم و به هر جهتی که خوش داشتم مینوشتم، نگو این را هم احتمالاً از بابا تقلید میکردم.
September 27, 2025 at 10:28 AM
چقدر به این ارجاع مفتخرم!
فکر میکردم نظمگریزی و روح وحشی و فلانم مسبب این بود که هرگز سطور دفتر مشق را جدی نمیگرفتم و به هر جهتی که خوش داشتم مینوشتم، نگو این را هم احتمالاً از بابا تقلید میکردم.
فکر میکردم نظمگریزی و روح وحشی و فلانم مسبب این بود که هرگز سطور دفتر مشق را جدی نمیگرفتم و به هر جهتی که خوش داشتم مینوشتم، نگو این را هم احتمالاً از بابا تقلید میکردم.
نگرانم ندیده باشید :) اینجا خلاصهاش را براتان فراهم آوردم
September 20, 2025 at 9:23 PM
نگرانم ندیده باشید :) اینجا خلاصهاش را براتان فراهم آوردم
کتابخونهی عزیزم که دم به دقیقه و به بهانهی پوچ درش تخته است، کجدار و مریز به اعتصاب پیوسته :)) البته دروغ چرا، در کتابخونه مثل شفاخونه به هیچ دلیلی هرگز نباید بسته بشه، به زعم کمینه. رفیق شفیقم از کتابخونهی معروف ونیز گفت که به وصیت بانیانش هرگز تعطیلی نداره. تکنیکلی بهشت!
خلایق: شورش ر درنیار ابرک!
خلایق: شورش ر درنیار ابرک!
September 20, 2025 at 11:24 AM
کتابخونهی عزیزم که دم به دقیقه و به بهانهی پوچ درش تخته است، کجدار و مریز به اعتصاب پیوسته :)) البته دروغ چرا، در کتابخونه مثل شفاخونه به هیچ دلیلی هرگز نباید بسته بشه، به زعم کمینه. رفیق شفیقم از کتابخونهی معروف ونیز گفت که به وصیت بانیانش هرگز تعطیلی نداره. تکنیکلی بهشت!
خلایق: شورش ر درنیار ابرک!
خلایق: شورش ر درنیار ابرک!
در برگشت از مراسم سر صف خیلی غمزده و پوچ و تاریکام. چقدر همه کارمان پوچ و بیهوده است. مردمان دارند با قساوت سلاخی میشوند و ما جمع میشویم شعرهاشان را میخوانیم... چقدر عاجز و ناتوان و تباهیم. هرچه پیرامون ما غرق تباهی است.
September 18, 2025 at 8:07 PM
در برگشت از مراسم سر صف خیلی غمزده و پوچ و تاریکام. چقدر همه کارمان پوچ و بیهوده است. مردمان دارند با قساوت سلاخی میشوند و ما جمع میشویم شعرهاشان را میخوانیم... چقدر عاجز و ناتوان و تباهیم. هرچه پیرامون ما غرق تباهی است.
